آه ای آفتاب این جا چه میکنی؟
آه کشید عمیق و طولانی … گفتم: تو کی هستی؟ گفت: من دعای تو هستم! گفتم: من کی به خدا گفتم که آه بفرست برایم؟ گفت: من خود تو هستم! گفتم: چی؟ تو کی من شده ای؟ .. حخندید و آهی کشید گفت: به تنهائیت نگاه کن …. چقدر بی مرزی!
بی همین سادگی… من یک آه شدم …
دوباره جنگ شروع شده
دوباره جنگ شروع شده؛ اما باز هم به غيرت صدام! اقلا توپ و تانك آورد و خودش هم آمد و چند تا تير زد و گفت ايرانيها الاندو بلاند و پدرشان را درميآورم.كجاست صدام يزيد كافر، شاگرد خلف پنتاگوننشينان ممالك متحده كه ببيند همانها كه خرش كرده بودند و روانهاش كرده بودند به جنگ با بيشه شيران،خودشان عرضه اين را هم نداشتند كه اقلا رودرو، و آنها آنور جوي و ما اينور جوي، فحشمان بدهند و جوابي بشنوند يا نشوند..
خاطرات سوخته
مدتي است به صرافت افتاده ام خاطراتم را پاکسازي کنم. وقتي صفحات انبوه دفترچه ي خاطراتم را يک يکي ورق مي زنم و خاطرات شيرين، تلخ، تکان دهنده و خاطره انگيز را مرور مي کنم دلم مي گيرد.حتما خاطرات شيرين و خنده دار هم آن قدر سينه ام را مي فشارد که نه تنها بغض ام، که وجودم مي خواهد بترکد.
هیچ کس مرا نبوسید…
۱۰ سال صبر كرد ازدواج نكرد مي ترسيد. به اصرار مادر عاقبت ازدواج كرد. شوقي بي پايان ناگهان همسرش سرفه كرد. دو فرزندش،دو پسرش ناگهان در حين بازي سرخوردن ، با سر ، خوردن به ديوار ، پزشك گفت: شيميايي شدن! همسرش فرياد كشيد. بچه ها میرقصیدند ، میخندیدند، یعغوب پرده ها را كشيد، درها را بست و بیست سال گذشت
اگــر حـسـيـن(ع) زنـده بــود از فلسطین
اگر پيغمبر اسلام زنده ميبود، امروز چه ميكرد؟ درباره چه مسئلهاي ميانديشيد؟ والله و بالله قسم ميخورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از يهود ميلرزد. اين يك مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر كسي نگويد، گناه كرده است، من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شدهام، هر خطيب و واعظي اگر نگويد، مرتكب گناه شده است.اگر از مظلومیت مردم فلسطین نگوئید…
رجز خواني شهيد دستواره
نيروهاى ضد انقلاب، مقر سپاه مريوان را محاصره كرده بودند. براى اين كه فرصت مقابله به ما ندهند، براى يك لحظه هم آتش اسلحه هاى شان خاموش نمى شد. همان طور كه گوشه سنگر پناه گرفته بوديم و لبه كيسه گونى ها بر اثر اصابت گلوله پاره پاره مى شد، سيد محمدرضا دستواره با تبسم هميشگى گفت
قرارمان امشب بصره
حسين خرازي گفت: خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم، خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم!! خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهاى مجهز نونى تو را هم گرفتم. هيچ مانعى جلوى من نيست! امشب مىخواهم بيايم به شهر بصره در ميدان… تو را ببينم!
تهاجم فرهنگي از نگاه رهبر حكيم انقلاب
در اين نوشتار با بررسي مقوله تهاجم فرهنگي و به تعبير مقام معظم رهبري ناتوي فرهنگي نظام سلطه عليه كشورمان كه امروز مهمترين معضل و مشكل مبتلا به جامعه ماست، قصد داريم راهي را كه در آينده مي بايست بپيمائيم بهتر و روشنتر ديده و مسئولين فرهنگي را به وظايف خطير خود متوجه نمائيم.
دلم تنگ عبرت گرفتن است
گره بزن…دلم را، محکم به گوشه آن آسمانی دلت ، گره بزن، به کناره ی آن سپید بی کران، به ذره ای از آن خلوص بی وصف،به صمیمیت آن لحظه های خدایی و به منتهای تقوا داشتن.. دلم را به گوشه تقوایت گره بزن، دلم تنگ عبرت گرفتن است… کار خدا را آسان کرد ، خیلی.
شهدای گمنام ، گمنانم نیستند
ترافیک سنگینی بود،خسته گرسنه ازدفترروزنامه به طرف خانه می امدم. بوی نا به هنجار یک ماده شیمیائی داخل تاکسی نفسم را بند اورده بود. راننده مدام نق میزد، از گرانی میگفت، و از اینکه شب عیدی چه خاکی بر سرش بریزد. دو تا دختر دانشجو دارم و یک پسر الاف ولگرد.