222215565

در اين نوشتار با بررسي مقوله تهاجم فرهنگي و به تعبير مقام معظم رهبري ناتوي فرهنگي نظام سلطه عليه كشورمان كه امروز مهمترين معضل و مشكل مبتلا به جامعه ماست، قصد داريم راهي را كه در آينده مي بايست بپيمائيم بهتر و روشنتر ديده و مسئولين فرهنگي را به وظايف خطير خود متوجه نمائيم.

بازگشت به گذشته و بررسي آنچه كرده‌ايم انتخاب سياستهاي آينده را سهلتر مي كند. در اين نوشتار با بررسي مقوله تهاجم فرهنگي و به تعبير مقام معظم رهبري شبيخون و ناتوي فرهنگي نظام سلطه عليه كشورمان كه امروز مهمترين معضل و مشكل مبتلابه جامعه ماست قصد داريم راهي را كه در آينده مي بايست بپيمائيم بهتر و روشنتر ديده و مسئولين فرهنگي را به وظايف خطير خود متوجه نمائيم.
نخستين نشانه هاي تهاجم فرهنگي پس از ارتحال حضرت امام خميني (ره) پديدار شد . دشمنان انقلاب اسلامي با توجه به ماهيت فرهنگي انقلاب اسلامي، به خوبي دريافته اند كه براي فروپاشي اين بنيان مرصوص، راهي جز نابودي پايه هاي فكري و اعتقادي آن وجود ندارد، همچنان كه از تصريح بدان نيز هيچ ابايي نداشته و ندارند .

ما با جمهوري اسلامي، مبارزه سياسي نخواهيم كرد، بلكه كار ما صرفاً فرهنگينه و اصولاً استراتژي جديد ما مبارزه فرهنگي است. ما بايد بينش و فرهنگ مردم را عوض كنيم تا جمهوري اسلامي ساقط شود. (شجاع الدين شفا، نويسنده ضد انقلاب در خارج از كشور، كتاب هويت ص ۱۹) از اين روي پس از جنگ تحميلي به ساماندهي يك حركت تهاجمي فرهنگي، عليه نظام اسلامي پرداختند. سرگرم بودن دولت سازندگي به بازسازي ويرانه هاي وسيع ناشي از جنگ تحميلي و غفلت از مقوله فرهنگ ديني و اسلامي نيز، بستر مناسبي را براي اين حركت خطرناك فراهم كرد. تفكر تكنوكراتي و فن سالاري در اين دوره، جايگزين تفكر مبتني بر زهد، اخلاص، پارسايي، ايثار، پركاري و كم توقعي گرديد و ليبراليسم فرهنگي نيز در سايه اين غفلت مجدداً جان گرفت و حركت خزنده خود را به سوي بنيان هاي فرهنگي و عقيدتي مردم آغاز كرد.
در چنين شرايطي رهبر فرزانه انقلاب، اين ديدبان بصير انقلاب، پس از مشاهده نشانه هاي اوليه اين تهاجم، زنگ خطر را به صدا درآوردند و با هشدارهاي مكرر خود به كارگزاران ومسئولين دولت وقت، آنان را متوجه اين نقطه آسيب كردند.
مقام معظم رهبري، در همان ماه هاي آغازين دولت سازندگي، خطاب به مسئولين مربوطه فرمودند:

در حال حاضر، يك جبهه بندي عظيم فرهنگي كه با سياست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سيلي راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامي نيست، بسيج عمومي هم در آن جا هيچ تأثيري ندارد. آثارش هم به گونه اي (است) كه تا به خود بياييم گرفتار شده ايم. (مقام معظم رهبري، ۷ آذر ۱۳۶۸)

اين هشدار، اولين واكنش مقام معظم رهبري به غفلت احتمالي مسئولين فرهنگي در آينده بود. بخش مهمي از همت رهبري معظم انقلاب در اين مقطع هشت ساله، مصروف بيدارگري ها و توجه دادن عموم مردم و مسئولين فرهنگي و امنيتي به شكل گيري جبهه جديد دشمن، و تهاجم ناپيداي آنها در حوزه فرهنگ، اخلاق و دين؛ و تبيين ابزارها و اهداف اين تهاجم؛ و بيان ماهيت تهاجم فرهنگي و تفاوت آن با تبادل فرهنگي و. . . شد.
مطالعه اين هشدارها با توجه به سير تاريخي آنها، مي تواند خوانندگان محترم را كاملا با فضاي فرهنگي آن روز، و نيز مواضع رهبر معظم انقلاب ونگراني هاي روز افزون ايشان، بيشتر آشنا سازد. در زير با گوشه هايي از اين دغدغه ها و دلواپسي ها آشنا مي شويد.
۱- عناصر فرهنگي جامعه – هر كه هستند، هر چه هستند، چه وابستگان به دانشگاه ها، چه وابستگان به حوزه هاي علميه و چه ديگران – بايد بدانند كه امروز دشمن بيشترين همت خود را روي تهاجم فرهنگي گذاشته است. من به عنوان يك آدم فرهنگي اين را عرض مي كنم، نه به عنوان يك آدم سياسي. . . الان يك كارزار فكري و فرهنگي و سياسي در جريان است. هر كس بتواند بر اين صحنه ي كارزار و نبرد تسلط پيدا كند، خبرها را بفهمد، احاطه ي ذهني داشته باشد و يك نگاه به صحنه بيندازد، برايش مسلم خواهد شد كه الان دشمن از طرق فرهنگي، بيشترين فشار خود را وارد مي آورد، كم هم نيستند قلم به مزدها و فرهنگي هاي دين و دل و وجدان باخته و نشسته پاي بساط فساد استكبار – چه غالباً و اكثراً در خارج از كشور و چه تك و توكي در داخل كشور – كه براي مقاصد استكباري قلم هم بردارند، شعر هم بگويند، كار هم بكنند و دارند مي كنند.
نبرد فرهنگي را با مقابله به مثل مي شود پاسخ داد. كار فرهنگي و هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد. تفنگ او، قلم است، اين را مي گوييم، تا مسئولين فرهنگ و كشور و كارگزاران امور فرهنگي در هر سطحي و شما فرهنگيان عزيز – اعم از معلم و دانشجو و روحاني و طلبه و مدرّستان، تا دانش آموزتان و تا كساني كه در بيرون اين نظام آموزشي كشور مشغول كارند – احساس كنيد كه امروز، سرباز اين قضيه شماييد و بدانيد كه چگونه دفاع خواهيد كرد و چه كاري انجام خواهيد داد.

مثل جنگ نظامي، چشم ها را بايد باز كرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامي هم، هر طرفي كه بدون شناسايي و ديده باني و بدون دانستن وضعيت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پايين بيندازد و جلو برود، شكست خواهد خورد. در جنگ فرهنگي هم، همين طور است. اگر ندانيد كه دشمن كار مي كند يا از آن كه مي داند، فرمان نبريد، از فرمانده ي فرهنگي دستور نگيريد، يا او از نيروي شما استفاده نكند و مانور و سازماندهي را درست انجام ندهد، پشت سرش شكست است. (مقام معظم رهبري، ۱۲ ارديبهشت ۱۳۶۹)

۲- امروز به نظر من، از همه خطرناك تر در داخل، روش هاي فرهنگي است. . . از اساسي ترين مسايل ما، مسايل فرهنگي است و من احساس مي كنم كه در زمينه ي اداره ي فرهنگ اسلامي اين جامعه داريم دچار يك نوع غفلت و بي هوشي مي شويم – يا شده ايم – كه بايستي خيلي سريع و هوشيارانه آن را علاج كنيم. (مقام معظم رهبري، ۱۴ آذر۱۳۶۹)

۳- آن طور كه من احساس كرده ام و از مجموع كارهايي كه دارد مي شود، فهميده ام، اين است كه حمله ي همه جانبه اي سازماندهي شده است. . . آن كاري كه مي خواهند بكنند، اين است كه پشت جبهه ي انقلاب را كلاً در بازوهاي خودشان بگيرند، پشت جبهه ي انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شديد به مسئولين، بعداً هم خيل انبوه آحاد ملت، اين ها فكر كردند كه اگر ما بتوانيم كمندي دور اين خيل انبوهي كه پشت سر مسئولين بيندازيم و اين ها را در اختيار بگيريم، همه چيز حل خواهد شد. . . احساس مي شود كه در سينما، در مطبوعات، حتي در راديو تلويزيون – كه متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوري در آن جا حضور دارند – در سالن هاي فرهنگي، در جشنواره ها و در جابه جاي مناطق فرهنگي، يك بخش يا يك مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند كار مي كنند. . . اما حالا سياسي اش هم كرده اند. . . اين كار، كار بسيار خطرناكي است.

البته خطرناكي كه مي گوييم، نه اين كه بي علاج يا صعب العلاج است، نه بسيار سهل العلاج است، به شرط اين كه بيمار و طبيب احساس كنند كه بيماري هست، اگر احساس كردند بيماري است، آن وقت ديگر صعب العلاج نيست، خيلي سهل العلاج است، خطر آن جاست كه من و شما نفهميم كه چنين چيزي وجود دارد و من دارم الان عرض مي كنم ما فرهنگي هستيم، ما اهل تشخيص فرهنگي هستيم، انساني كه در يك فضاي فرهنگي استشمام مي كند، لازم نيست دست بزند يا ببيند تا چيزي را بفهمد، امروز براي من كاملاً محسوس است. اين را هم روزنامه نگاران ما، هم راديو تلويزيون ما و هم دستگاه هاي تبليغاتي ما – مثل وزارت ارشاد و سازمان تبليغات اسلامي و آموزش و پرورش و ديگران – بدانند، امروز مسئله اين است. (مقام معظم رهبري، ۲۳ مرداد ۱۳۷۰)

۴- اين كه ما مكرر گفته ايم و مي گوييم كه توطئه ي فرهنگي در جريان است و من آن را به عيان در مقابل خودم مشاهده مي كنم، متكي به استدلال است. شعار نمي دهم، من اين را مشاهده مي كنم. امروز دشمن با شيوه ي بسيار زيركانه اي در داخل، در حال يك جنگ و مبارزه تمام عيار فرهنگي عليه ماست. اين همان مقدمه اي است كه مي خواستم عرض بكنم. . . نسل جوان در حال تباه شدن تدريجي به وسيله ي دشمن است. ما بايد نگذاريم، ما بايد نسل جواني را حفظ كنيم كه اگر جنگ بود دفاع كند، اگر حادثه يي در داخل بود حضور پيدا كند، آن جا كه نوبت علم و تربيت علمي و تحقيقي است، درس بخواند و خودسازي كند، آن جايي كه صحبت آينده است خود را آماده كند، روي اين نسل جوان كه مايه ي تكيه و اميد است دارد به تدريج با شكل ها و شيوه هاي گوناگون، كار و تلاش مي شود، اين تلاش هم عمدتاً فرهنگي است. البته محافلي براي اين كه جوانان را ببرند و آلوده به فساد بكنند وجود دارد كه جنبه ي غير فرهنگي و جنبه ي عملي دارد. ليكن آنچه كه بيش از همه خطرناك است ذهن و فكر و روحيه ي جوان است، اين را بايد دريافت. (مقام معظم رهبري، ۲۵ شهريور ۱۳۷۰)

۵- اين مسئله تهاجم فرهنگي كه ما بارها روي آن تأكيد كرده ايم، واقعيت روشني است. با انكار آن ما نمي توانيم اصل تهاجم را از بين ببريم. تهاجم فرهنگي را نبايد انكار كرد، وجود دارد. به قول اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)، «من نام لم ينم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنايش اين نيست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعي كن خودت را بيدار كني، ما بايد توجه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگي در تهديد است كما اين كه اصل فرهنگ ملي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است. . . ما نبايستي چيزي را كه روشن و واضح است، انكار كنيم. در دانشگاه، در بيرون دانشگاه، حتي در رسانه هاي جمعي ما، در كتاب هايي كه مي نويسند، در ترجمه هايي كه مي كنند، در شعرهايي كه مي سرايند، در برنامه هاي فرهنگي علي الظاهر بي ارتباط به ما كه در دنيا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقايان – كه عناصري فرهنگي هستيد – مي شنويد، همه جانبه آرايش نظامي فرهنگي بسيار خطرناك عليه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع كنوني ما آن ژست و آرايش نظامي صد سال يا پنجاه سال پيش را به خود نمي گيرد. ما بايد آرايش جديد دشمن را بشناسيم، اگر نشناختيم و خوابيديم از بين رفته ايم. (مقام معظم رهبري، ۲۰ آذر .۱۳۷۰)

۶- تهاجم فرهنگي، مثل خود كار فرهنگي، اقدام آرام و بي سر و صدايي است. يكي از راه هاي تهاجم فرهنگي اين بوده است كه سعي كنند جوان هاي مؤمن را از پايبندي هاي متعصبانه به ايمان، كه همان چيزهايي ست كه يك تمدن را نگه مي دارد منصرف كنند، همان كاري را كه در اندلس، در قرن هاي گذشته كردند. يعني جوان ها را در عالم به فساد و شهوتراني و مي گساري و اين چيزها مشغول كردند، اين كار حالا هم دارد انجام مي گيرد. . . صداي فرو ريختن ايمان و اعتقاد ناشي از تهاجم پنهاني و زيرزيركي دشمن – اگر شما ملت و عناصر فرهنگي بيدار نباشيد – خداي نخواسته، آن وقتي درمي آيد كه ديگر قابل علاج نيست، جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره اش كردند، اگر اول يك ويدئو در اختيارش گذاشتند بعد او را به تماشاي فيلم هاي جنسي وقيح وادار كردند، شهوت او را تحريك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتي تشكيلاتي وجود داشته باشد، جوان را در اوج نيروي جواني فاسد مي كنند و حالا دشمن دارد اين كار را مي كند .( مقام معظم رهبري، ۲۱ مرداد ۱۳۷۱)

۷- من يك وقت گفتم اين ها دارند شبيخون فرهنگي مي زنند. اين راست است، و خدا مي داند كه راست است، بعضي نمي فهمند. يعني صحنه را نمي بينند. كسي كه صحنه را مي بيند ملتفت است كه دشمن دارد چه كار مي كند و مي فهمد كه شبيخون است و چه شبيخوني هم هست!
من در يك جمله ساده و كوتاه عرض كنم كه يك ملت، با ايمان و اعتقادش مبارزه مي كند، اصلاً مبارزه و جنگيدن و مقاومت كردن با ايمان است، نه با دست و چشم و بدن، دست و چشم و بدن ابزار است. . . حالا اگر دشمن با امواج خبري وارد كشور ما بشود، با راديوهايش وارد كشور ما بشود و حرف هايش را وارد كشور ما كند و در ذهن ملت اين جور وارد كند كه مبارزه خوب نيست، دفاع از اسلام فايده اي ندارد، ايستادگي در مقابل دشمن ثمري ندارد، هر چه زحمت بكشيد و مبارزه كنيد ضرر كرده ايد، آيا باز هم در مملكت ايران، مبارزه اي عليه دشمنان اسلام باقي خواهد بود؟ معلوم است كه نه! خيلي از مسلمانان در دنيا هستند كه با آمريكا و دشمنان اسلام مبارزه نمي كنند، خيلي ملت ها هستند كه قرآن هم مي خوانند، نماز هم مي خوانند، عبادت هم مي كنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمي كنند كه هيچ با آنها دوستي هم مي كنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتي كه اعتقادي به مبارزه ندارد، اميدي به پيروزي ندارد، زهدي نسبت به جلوه هاي شهواني و مادي ندارد تبديل كند، پيروز شده است. اين جاست كه مبارزه فرهنگي، مبارزه اي مي شود واجب تر از واجب.
الان دارند اين كار را مي كنند. الان در جبهه هاي مختلف، دشمن دارد كار مي كند، يك جبهه، جبهه جوان هاي ما در مدارس است. اين جوان هاي عزيز ما، دختر و پسرهاي پاكيزه ما، بچه هاي همين ملت اند، دل پاكيزه، جسم پاكيزه و مغز پاكيزه آنها را دارند با انواع و اقسام خباثت ها، با تحريكات شهواني، با پخش كردن عكس هاي مهيج شهوت، با فيلم و ويدئو و نوار الان دارند اين كار را مي كنند. . . و با انواع و اقسام خباثت ها و رذالت ها به جوش مي آورند و آنها را به فساد مي كشانند به فساد! ببينيد اين چه جنايت بزرگي است! اين يكي از كارهايي است كه دارد مي كنند.
عده اي خيال كرده اند كه وقتي ما به تهاجم فرهنگي غرب حمله مي كنيم، فقط مسئله مان اين است كه يك نفر در خيابان حجابش را درست رعايت نكرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعايت مي كنند، الا افرادي قليل، مسأله اين ها نيست، اين فرعي است، اصل قضيه آن است كه در داخل خانه هاست و از مجامع جوان ها سرچشمه مي گيرد و دشمنان آنجا دارند كار مي كنند. آنكه آشكار نيست، آنكه پنهان است، خطر آنجاست، جوان هاي ما شهوت را انداختند دور، راحتي و لذت را انداختند دور، رفتند در ميدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو دربياورند. حالا دشمن دارد از جوان هاي ما انتقامش را مي گيرد.امنقامش چيست؟ انتقام او اين است كه جوان هاي ما را به لذات و شهوات سرگرم كند، پول خرج مي كنند، عكس مبتذل چاپ مي كنند و مجاني بين جوان ها منتشر مي كنند، ويدئو درست مي كنند، فيلم هاي مهيج شهوت را مجاني مي دهند به اين و آن كه نگاه كنند، البته يك عده از اين طريق پول هم به دست مي آورند، اما آنهايي كه سرمايه گذاري مي كنند، براي پول سرمايه گذاري نمي كنند، مي توانند آنها را در كشورهاي ديگر، آزادانه پخش كنند و پول به دست بياورند، اين جا مي خواهند نسل جوان را ضايع و نابود كنند. اين هجوم يك مهاجم است، حالا بيننا و بين الله، اگر دستگاه قضايي اين كشور، كسي را كه چنين فسادي را دارد دامن مي زند دستگير كرد، چه مجازاتي براي او مناسب تر از همه است؟ كسي كه هزاران جوان اين مملكت را – جوانان پاك و پاكيزه ما را، بچه هاي معصوم ما را – به وادي فساد و شهوتراني مي كشاند، مجازاتش چيست؟ به نظر من، اين ها بايد به شديدترين وجه مجازات شوند. (مقام معظم رهبري، ۱۵ ارديبهشت ۱۳۷۲)
۸- اين مسئله تهاجم فرهنگي كه بنده بارها از آن اسم مي آورم و حقيقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسي و مهم دارد كه هر دويش براي شما قابل توجه است، يكي عبارت است از جايگزين كردن فرهنگ بيگانه به جاي فرهنگ بومي كه اين ادامه همان كاري است كه در دوران پهلوي به صورت آزاد و نرخ شاه عباسي انجام مي گرفته و در دوران اسلامي قطع شد. اين ها دارند فشار مي آورند كه همان كار، بايد انجام بگيرد، اين يك شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوري اسلامي و به ارزش هاي جمهوري اسلامي و ارزش هاي ملت ايران، از طريق فرهنگي با نوشتن، با تهيه فيلم ها يا نمايشنامه ها يا تنظيم كتاب ها يا فصلنامه ها، اين كار هم الان در كشور ما با هدايت بيگانه دارد انجام مي گيرد. . . مسأله يك قشر خاص نيست، مسئله، مسئله ايران است، مسئله اسلام هست،مسئله عزيزترين اندوخته هاي يك ملت است، مگر شوخي است؟ دشمن مي خواهد با اين شوخي كند. دشمن مي خواهد اين را به بازي بگيرد. بايد جبهه فرهنگي به وجود بيايد. سنگرهاي فرهنگي بايد به وجود بيايد. همه بايد كار كنند و امروز، روز كار است، امروز، روزي است كه همه – همه آنهايي كه داراي استعدادند – مي توانند در زمينه فرهنگي كار كنند. كار نكرده هم زياد است كه بايد انجام بگيرد. (مقام معظم رهبري، ۸ مرداد ۱۳۷۲)

۹- جوان ها بايد هوشيار باشند. جوان ها بايد بدانند آنچه از وراي مرزها به وسيله كساني كه هيچ به سرنوشت اين ملت علاقه ندارند مي رسد بايد با آن به شكل با احتياط برخورد كرد. نمي شود بي قيد و شرط هر چه را كه از آن سوي مرزها مي فرستند پذيرفت – اعم از كالا، كالاي فرهنگي و همچنين امواج تبليغي و فرهنگي – دشمن در كمين است، بخصوص در كمين جوان ها، شما در اين تبليغاتي كه مي كنند نگاه كنيد، يك كلمه در جهت رشد و ترقي انديشه مردم اقدامي و حرفي زده نمي شود. تبليغات دشمن در جهت ويرانگري و فاسد كردن است. در جهت معطل كرن نيروي كار و فكر و جسم جوانان است. بايد با احتياط با آن برخورد كرد. (مقام معظم رهبري، ۲۷ شهريور ۱۳۷۵)

به رغم اين همه هشدارها، هيچ پاسخ شايسته اي از سوي دولت وقت به آن داده نشد. صداي فرو ريختن ايمان واعتقادات ديني ملت، بويژه جوانان چنان در هياهو و سرو صداي ناشي از ساخت و ساز برج ها، تأسيسات، بنيان هاي اقتصادي و مراكز تفريحي گم شده بود كه گويي هرگز صدايي و طنيني وجود نداشته و دولت وقت، مشعوف از توفيقات حاصله در حوزه هاي سخت افزاري نظام، همچنان مي ساخت و به پيش مي تاخت. غافل از اينكه به تعبير مقام معظم رهبري:

«سازندگي كشور، بدون توجه به اين مهم (كار فرهنگي) كار حكيمانه و عاقلانه اي نيست. (مقام معظم رهبري، ۵ بهمن ۱۳۷۶)

غفلت بزرگ دولت از اين مقوله مهم، رفته رفته منجر به پديد آمدن موجي از نابساماني ها و نوعي آنارشيسم فرهنگي در اين عرصه مهم وحساس گرديد. اهداف فرهنگي دشمن در اين مقطع زماني و اندكي پيش از آن، نوعاً در حوزه نشر و عمدتاً از طريق ادبيات داستاني تعقيب مي شد. توهين به ارزش هاي اعتقادي اسلام و نظام، به سخره گرفتن مقدسات ديني و ارزش هاي دفاع مقدس، ترويج سكس بياني و تصويري، ابتذال اخلاقي و آزادي جنسي، از جمله موضوعاتي بود كه در اين گونه آثار با وقاحت تمام دنبال مي شد.

از دهه دوم انقلاب به بعد، نگاه استراتژيست هاي آمريكا معطوف به اقداماتي از درون شد. اين اقدامات بر خلاف اقدامات نوع اول، تدريجي، زمان بر و فاقد خشونت هاي معمول ميادين نبرد بود. ضمن اين كه مي توانست پايه ها و عناصر اقتدار نظام را از درون مورد تهاجم بي رحمانه خود قرار دهد.

در اين رويكرد، هدف اصلي تغيير پلكاني هويت ديني و انقلابي نسل هاي بعدي انقلاب بود، و موثرترين ابزارها در اين پروژه ترويج فساد و فحشا و بي بند و باري اخلاقي، بويژه در بين جوانان و تشكيك در مباني فكري و باورهاي اعتقادي آنها بود كه در واقع پايه و زيربناي رفتار فردي و اجتماعي مردم را شكل مي دهد.

به بياني ديگر، نظام سلطه براي شكست انقلاب اسلامي در دهه دوم و سوم انقلاب، با اندكي تقدم و تأخير، دو سياست را به طور جدي به مرحله اجرا درآورد: يكي «سياست بي ثبات سازي» كه در واقع بازسازي طرح فروپاشي شوروي در ايران بود و ديگري، «سياست راهبردي تهاجم فرهنگي» كه حوزه اخلاق، فرهنگ و دين را پوشش مي داد.

پروژه تهاجم فرهنگي كه به طور مشخص از دهه دوم آغاز و با روندي صعودي تا امروز نيز ادامه دارد، در حقيقت امنيت حوزه هاي اخلاقي و فرهنگي كشورمان بويژه نسل نورسته، خلاّق و جوان ما را مورد هدف قرار داده و آنچه نظام سلطه را به تداوم اين سياست ترغيب مي كند پاسخگو بودن آن به اهداف طراحان و استراتژيست هاي كهنه كار غربي است. اين سياست، پيش از اين در كشورهاي ديگر آزموده شد و با موفقيت همراه بود. مهم ترين اين كشورها، كشور اسلامي اندلس بود. اروپايي ها با ا عمال اين سياست اين كشور مهم اسلامي را، به شكست و هزيمت واداشتند و آن را با كم ترين هزينه به تصرف خود درآوردند.

سرگذشت اندلس (اسپانيا) براي ما مسلمانان گرچه بسيار تلخ، غمبار و عبرت آموز است، اما براي دشمنان اسلام برگي درخشان در رويارويي با مسلمانان و تجربه اي بسيار موفق و نسخه اي قابل توصيه در همه سرزمين هاي اسلامي است.
مقام معظم رهبري در يكي از سخنان خود، ضمن هشدارهايي به جوانان و مسئولين فرهنگي، اين سياست خطرناك را چنين تشريح و تحليل مي كند:
امروز شما جوان ها هدف توطئه اي بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هر جايي كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوي معنويت و حقيقت دارد، وجود دارد. رهايي از آنها هم وجود دارد. و اين چيزي است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم.
يكي از مسئولان طراز اول كشور صهيونيستي غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيه اي به آمريكايي ها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجي و اينترنت منعكس شد و امر پنهاني و مخفيانه اي نيست. توصيه وي به آمريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالي و كشورهايي از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلي شما ايران است. اگر خاورميانه را مي خواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد، كانون و سرچشمه آنجاست، اما ايران مثل عراق و كره شمالي و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامي آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامي به مردم متكي است، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كاري كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربي و فرهنگ و تربيت آمريكايي، به واگرايي نسبت به دين و فرهنگ و سنت و تاريخشان سوق داد. وقتي مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اين كه سرمايه اي صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احياناً نظامي مختصر، مي توانيد اين مانع بزرگ، يعني نظام اسلامي را از سر راه برداريد.

پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتي روستاها و شهرهاي افغانستان بر اثر موشكهاي آمريكايي ويران مي شدند و ملت مظلوم افغانستان زير بمباران آمريكايي ها دست و پا مي زدند، يك استراتژيست نظامي آمريكا گفت: اگر به جاي اين موشكها، براي جوان هاي افغان، لباس زير زنانه و وسايل شهوتراني و پوششهاي سبك غربي و آمريكايي بفرستيد، بدون صرف اين هزينه مي توانيد افغانستان را تصرف كنيد و خرج تسليحات در كيسه تان باقي مي ماند. به جاي بمب و موشك و راكت، سي دي هاي پورنوگرافي و منظره ها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد. آن وقت كار بر شما آسان مي شود. . .
سياست امروز سياست اندلسي كردن ايران است. موضوعي كه من با شما در ميان مي گذارم شكل موعظه ندارد، بلكه موضوعي اساسي است كه با بهترين عناصر يك ملت – كه شما جوانان باشيد – در ميان گذاشته مي شود. . . نسل جوان كشور كه بيش از نيمي از ملت و جمعيت كشور است، بايد بداند در مقابل آرزوهاي بزرگ، آرمانهاي بلند و هدفهاي مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعي وجود دارد. روزگاري مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانيا تا جنوب فرانسه، كشوري اسلامي به وجود آوردند. اين كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسي قرون اوليه اسلام شكوفا شد. شكوفايي علم در آن سرزمين داستانهايي دارد و خود غربيها نيز به آن معترف اند. البته اكنون سعي مي كنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمان ها را بكلي پاك كنند، اما خود آنها، اين تاريخ را ثبت كرده اند، و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است.
اروپايي ها وقتي خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگيرند، اقدامي بلند مدت كردند. آن روز صهيونيست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سياسي عليه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوان ها پرداختند و در اين راستا انگيزه هاي مختلف مسيحي، مذهبي يا سياسي داشتند. يكي از كارها اين بود كه تاكستان هايي را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجاني در اختيار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده كنند. گذشت زمان راههاي اصلي براي فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمي كند. امروز هم آنها همين كار را مي كنند.
آنها اهداف فرهنگي هم دارند. به فرهنگ اسلامي كينه مي ورزند و با آن عناد دارند.
فرهنگ اسلامي، آراي روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسي را كه پرچم برافراشته غرب است، مورد ترديد قرار داده است. فرهنگ اسلامي روح استقلال طلبي و رشادت را در جامعه بزرگ و يك ميليارد و چند صد ميليوني مسلمانان، ترويج مي كند و اين امر در حساس ترين منطقه دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتي و زير زميني، شدت بيشتري دارد. فرهنگ اسلامي اين جامعه بزرگ را به فكر حيات مجدد خود انداخته است، بنابراين به آن كينه مي ورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسي سخن مي گويند، اما اين شعاري دروغين است. آنها اهل گفتگو، دمكراسي و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران ، پلوراليسم، شكاكيت، شك در مسلّمات و اوليات اعتقادي، تسامح و تساهل را ترويج مي كنند، مي گويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آن تساهل و تسامح داشته باشيد، اما اين مربوط به داخل جامعه ايران و جوامع اسلامي است. وقتي بحث به جايي مي رسد كه خودشان آن را ارزش هاي آمريكايي و غربي خطاب مي كنند، ديگر جاي گفتگو نيست، مشابه سازي، يكسان سازي، جهاني سازي، اعتقادات مسلمي است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچك ترين اعتراضي نكند. (مقام معظم رهبري، ۶ فروردين ۱۳۸۱)
بررسي سياست هاي اتخاذ شده از سوي دولت و متوليان فرهنگي كشور در دوره حاكميت اصلاح طلبان و نوع مواجهه آنها با اين استراتژي پيچيده، مستلزم شناخت دقيق خصلت هاي بينشي مجموعه كارگزاران و فضاي فكري حاكم بر دولت و مسئولين فرهنگي آن است. با نگاهي به فضاي كلي اين دوره و مشخصه هاي آن در حوزه فرهنگ و سياست، مي توان چشم انداز شفاف تري از وضعيت فرهنگي اين مقطع تاريخي و سياست هاي دولت و نقش آن در مهار يا تشديد بحران هاي فرهنگي كشور دست يافت .
دوره هشت ساله حاكميت اصلاح طلبان از مشخصه هاي مهمي برخوردار است. در اين دوره اتفاقات و رويدادهاي بسيار مهم در حوزه سياست خارجي و بين الملل به وقوع پيوست كه بايد در جاي خود مورد بحث قرار گيرد.
عرصه فرهنگ و سياست داخلي در اين دوره نيز، آكنده از اتفاقات تلخ و شيرين بود. به دليل ارتباط تنگاتنگ اين دو حوزه و رويكرد تعاملي آن دو با يكديگر، ناگزير به بررسي برجسته ترين مشخصه هاي اين دوره در حوزه هاي ياد شده هستيم. از اين منظر مهم ترين مشخصه هايي كه اين دوره را نسبت به دوره هاي قبل متمايز مي سازد، عبارتند از: توسيع بي سابقه فضاي سياسي كشور، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، نظير احزاب و مطبوعات، يكجانبه نگري در مطالبات ملي، پرخاشگري و راديكاليزه شدن فضاي سياسي كشور، هنجار ستيزي و آنارشيسم فرهنگي و بالأخره ظهور پاره اي از بحران هاي زنجيره اي.
علي رغم شعار قانونگرايي كه آقاي خاتمي هم در انتخابات و هم بعد آن داده و بر آن اصرار داشتند ، اين مقوله هم در اثر ابزار انگاري در تصرف گروهي قرار گرفت كه با توجه به عقبه خود در حاكميت، براي هدم بنيان هاي ديني، انقلابي و فرهنگي همواره در پي يافتن فرصت ها بوده اند. زيرا جريان كلي قانونگرايي در اين دوره ، از سوي عناصري تدبير و هدايت مي شد كه قانونگرايي را نه به عنوان يك آرمان و نه به مثابه يك ابزار براي انتظام عقلايي امور جامعه، بلكه آنرا وسيله اي براي مقاصد و اهداف خويش مي خواستند و يا همچون اصحاب سبت با ابزار قانون، به جان قانون افتادند.
و ديديم كه در اثر آن، چه فتنه ها و آشوب ها در اين دوره به پا خواسته اند. چه رفتارهاي غيرقانوني كه با مهر قانون، امكان ظهور و بروز يافتند. چه قوانيني كه به اسم قانونگرايي نقض و شكسته شدند و در مقابل، نهادهاي قانوني مسئول، مثل قوه قضائيه، به دليل برخورد با عناصر قانون شكن و مطبوعات خاطي و متخلف، متهم به قانون شكني مي شدند. حافظان امنيت ملي به دليل عمل به اوّلي ترين وظايف خود كه برخورد با تحركات غيرقانوني و كنترل آشوب هاي خياباني است، به اسم قانون گرايي تحويل قانون گرديدند. اصل خدشه ناپذير نظارت استصوابي، غيرقانوني تلقي شده و شوراي نگهبان به قانون شكني متهم گرديد.

با اينكه عناصر افراطي دوم خردادي را مردم ترد كرده و اكنون در مصادر قدرت قرار ندارند ولي بر رسانه ها تسلط داشته و بعلت تجربه كافي در اين امر بااستفاده ابزاري از آن همان سياستهاي دوران اصلاحات را دنبال مي كنند . با كمي دقت در رفتار گروههاي فشار كه در رويكرد جديد به دنبال ائتلاف با گروههاي ديگر دوم خردادي بوده و حتي با ساده انگاري تلاش مي كنند تا بعضي از مسئولين نظام را با خود همراه كنند متوجه وابستگي و دلبستگي آنها به غرب مي شويم .

اينها هنوز به غرب و فرهنگ غرب دلبسته اند و ديديم كه در قضيه دانشگاه كلمبيا همان موضعي را گرفتند كه غربيها مي خواستند و در دانشگاه تهران ماهيت خود را بيشتر و بهتر نشان دادند . اينها ثمره تلاش روزافزون و چندين و چند ساله نظام سلطه هست كه با تهاجم به بنيانهاي فكري جامعه توانستند عده اي را از درون حاكميت با خود همراه كنند .
اگر به بيانات و هشدارهاي مقام معظم رهبري توجه كافي مي شد و مسئولين وقت دنبال كار را گرفته و در برابر تهاجم فرهنگي نظام سلطه جبهه قويي را ايجاد مي كردند ، امروز صداي استراتژيستهاي آمريكايي را از حلقوم گروهاي فشار مخالف دولت اسلامي نمي شنيديم .
مقام معظم رهبري چند سال پيش به مسئولين فرمودند كه امروز بهترين مبارزه با آمريكا خدمت به مردم هست ، همانكاري كه دولت اسلامي از ابتداي تشكيل بر آن همت گماشته و علي رغم كارشكني مخالفين و بدون توجه به جوسازي آنها اين هدف متعالي را سرلوحه همه سياستهاي خود قرار داده ولي گروههاي فشار با فريبكاري و با شعارهاي مردم فريب دولت منتخب مردم را به شدت زير حملات خود گرفته اند تا جايي كه بنظر مي رسد با وجود اينها ديگر نيازي به دشمن خارجي نداريم چرا كه اينان همان سياستهاي دشمن را مو به مو و با كمترين در داخل هزينه اجرا مي كنند . خدا كند كه از خواب غفلت بيدار شوند و دنيا و آخرت خود را به رضايت غربي هاي دغل كار نفروشند . انشاالله

 

□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید