ali-nesai

«مختارنامه» نه تاریخ که آینه‌ای در برابر من و تو است که خود را خوب‌تر ببینیم و بهتر بشناسیم. انسان می‌تواند از راه رفته گذشتگان و نتایجی که آنان بدان رسیده‌اند، راه‌های پیش رو را بشناسد و راه رفته را دوباره نپیماید. تاریخ، کوره‌راه‌ها را برای ما مشخص کرده است که به بن‌بست نخوریم، بنابراین با دانستن تاریخ، راه رفته و خطرناک گذشتگان را دوباره نخواهیم پیمود. امیرمومنان(ع) در توصیه‌اش به امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: «هرچند عمری به درازای تاریخ ندارم اما در کار و کردار نسل‌های پیشین نیک نگریسته‌ام…

در اخبارشان اندیشیده‌ام، در میان آثار به جای مانده‌شان گردیده‌ام، آنچنان که خود یکی از آنان شده‌ام. حتی چون سرگذشت گذشتگان به من انجامیده است، گویی با نخستین تا واپسین فردشان زیسته‌ام».(۱) تاریخ از آن جهت که به خویشتن بازمی‌گردد و تکرار می‌شود، هر صفحه‌اش زندگی من و تو است و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم.

در صفحات تاریخ که این روزها به نازشست میرباقری و همت ستودنی‌اش ورق می‌خورد، کافی نیست که تنها دنبال عبدالله بن‌زبیر باشی و تشبیه‌اش کنی به فلان آقازاده‌ انگلیس‌نشین و پدر انقلابی‌اش که گرفتار فرزند خودفروخته‌اش شده و حالا خود و تمام سابقه انقلابی‌اش را به جاه‌طلبی و حب نفس یکجا مناقصه داده است. عبدالله مختارنامه که این روزها به سیاست و سفاهتش می‌خندیم و به کردارش می‌گرییم، فرزند «سیف‌الاسلام» بود؛ فرزند کسی که بارها با ضربات مردانه شمشیرش، غبار غم از چهره پیامبر اعظم(ص) شسته بود. همین عبدالله بود که پدر را به انحراف کشاند و او را در مقابل ولایت و امام خود قرار داد. مولای متقیان در سوگ زبیر بسیار گریست.(۲)

تاریخ جنگ حق و باطل، تاریخی است به درازای تاریخ بشر و مجادله شیطان با خدا. تاریخ دیروز و تاریخ امروز، پر است از شخصیت‌هایی چون عبدالله بن زبیر و حصین بن نمیر و شخصیت‌هایی چون زهیر بن‌قین که عثمانی‌مسلک زیست اما حسینی‌مذهب شهید شد؛ شخصیت‌هایی چون سلیمان بن‌صرد خزایی با آن حماقت وصف‌ناپذیرش و برنامه‌اش برای توبه‌ای از جنس خودکشی فرقه‌ای شیعیان. امروز دیگر تاریخ را کسانی چون زبیر و فرزندش، زهیر و همسر بامعرفتش، سلیمان و مختار همیشه‌جامانده جبهه حق ورق نمی‌زنند؛ من و تو ورق می‌زنیم با شناختمان از شخصیت‌های دور و برمان. علی(ع) را، حسن(ع) را و حسین(ع) را در میان رویدادهای تاریخ امروز پیدا کن تا زبیر و معاویه و یزید را بیابی. میان حبیب شدن، میان زهیر شدن و حر شدن، تنها یک قدم فاصله است.

پي نوشت:

۱- نهج البلاغه، نامه ۳۱

۲- در تاريخ مي‌خوانيم كه علي(ع) پس از گفتگو با زبير به یادش آورد که روزي همراه هم در ديدارشان با پیامبر(ص) به علی(ع) فرموده‌ بود: «همين زبير، روزي ستمکارانه و به‌ناحق با تو خواهد جنگید».زبير ماجرا را كه ياد آورد، سر فرود آورد و مي‌رفت كه صحنه جمل را ترك كند كه پسرش به او گفت: تو آگاهانه قیام کردی و حالا که چشمت به پرچم‌های ‏پسر ابیطالب افتاده و فهمیدی زیر آنها مرگ کمین کرده، ترسیده‌اي! زبیر از این سخن به خشم آمد و گفت: وای بر تو! من‏ در برابر او سوگند خوردم که با او نجنگم. گفت: کفاره قسم بده، غلامت را آزاد کن. زبیر آن برده ‏را به عنوان کفاره قسم آزاد کرد و در كنار جمليان در برابر علي(ع) ايستاد و ملعون خدا و رسولش شد.

نوشته سردبیر نشریه امتداد در تریبون وطن امروز” منتشر شد…

دیاررنج رزمنده دیروز در جبهه فرهنگی امروز
طبقه بندی: فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت

همراز پروانه ها باشید

□  برای ارسال نظرات خود از منوی بالای سایت‌« تماس با ما » استفاده کنید

 (قرارگاه فرهنگی پاتق شهداء گلستان)
*لشکر خط شکن ۲۵ کربلا*
پایگاه دیاررنج