AHMER11

با آغاز جنگ تحمیلی، در«لشگر ۵۵ هوابرد شيراز» عضو گروه تجسس(P3F) در كليه ماموريت هاي محوله حضوري فعال داشت و به درجه سرلشکری نائل گردید. به نقل از همرزمانش که می گویند: روزی امیر سرلشکر خلبان «امیر مردادقلی» هنگامی که بر فراز خلیج فارس پرواز می کند، چند هواپیمای آمریکائی هواپیمای امیر را احاطه می کنند، در تماسی با امیر می گویند: برو به خانه ات برگرد. امیر با صلابت و قاطیعت به آمریکائی ها می گوید: من در فضای خانه ام هستم، تو متجاوزی، برو به خانه ات که اینجا جای تو نیست، چند بار تکرار می کند، تو متجاوزی برگرد به خانه ات ای آمریکائی… برگرد …

ایستگاه آسمان

سرلشکر خلبان شهید: امیر مرادقلی

آرزو دارم آخرین پروازم از عمق آسمان لایتناهی به عز قدس الهی باشد و این چنین نیز شد… آرزوهایت را یاد داشت کن… دیاررنج

نیم قرن پیش، خانواده ائی مومن و متدین، از قبیله مراد قلی، در مبارزه با خوانین دوران ظلم و ستم شاهی از سیستان و بلوچستان، به علت خشکسالی و آزار و اذیت، زورگوئی خوانین شاه معدوم، میران مرد این قبیله به شمال ایران کوچید و در روستائی بنام«کلاته گرگان» مسکن گزید، زندگی شان ساده، لقمه نانی حلال، پاک و پاکیزه از دست رنجشان با کار در زمین های کشاورزی روزگار می گذراندند. به سال «۱۳۳۵» در نخست روز از ماه شهریور پسری زاده شد. نامش را «امیر» نهادند. «امیر مرادقلی» فرزند میران، اما هیچ کس آن روز نمی دانست که امیرقبیله میران روزگاری از امیران قبیله خواهد شد.

 

«سرگرد خلبان شهيد امير مراد قلي» فرزند ميران، در روز اول شهريور ماه ۱۳۳۵ در«كلاته گرگان»به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت، در زادگاه خود به مدرسه رفت و با اخذ دیپلم متوسطه در سن ۱۹سالگی در آزمون ورودی دانشكده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم و فنون نظامی پرداخت. به حسب خلاقیت هایش، به جهت یک دوره تکمیلی، خلبانی عازم امریکا شد. او که از یک خانواده مومن و متدین بود، نمازش را آنجا نیز ترک نکرد، در هنگام نماز بعضی که مسیحی بودند با حیرت به او می نگریستند، وقتی از امیر پرسیده شد، این چه نوع نیایشی است؟ گفت: من با ایستادن و تعظیم، رکوع و سجده در مقابل، خدای یکتا خود را نیست می بینم و هر چه هست اوست، که خدای زمین و آسمان هاست. نوع نگاهش به جهان هستی و به پروردگار، بصیرتی  محمدی که از دین اسلام داشت، مورد انتقاد رژیم ستم شاهی قرار گرفت، پس از بازگشت از امریکا، بعد از فراغت از تحصیل و طی دوره مقدماتی، خدمت رسمی خود را در یگانهای نیروی زمینی آغاز نمود. در سال ۱۳۵۶ کم کم وارد عرصه مبارزه با شاه معدوم شد، به همین علت تحت کنترل ساواک قرار گرفت، یک بار به طور ناگهانی به خانه اش می ریزند، امیر اما با درایتی که داشت اعلامیه های حضرت امام را در جای امنی نگهداری می کرد، ساواکی ها  دیگر دست از سرش بر نمی داشتند مرتب او را مورد آزار و اذیت قرار می دادند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی امیر به تمام آرزوهایش رسید و خود را وفق خدمتگذاری به اسلام و جامعه و خاک وطنش کرد. امیر عاشق آسمان بود و آرزو داشت که آخرین پروازش از عمق آسمان لایتناهی به عز قدس الهی باشد.
 

نفر دوم از سمت راست” شهید سرلشکر خلبان:  امیر مرادقلی
ده پنجاه” دوره آموزشی مقابل کاخ سفید آمریکا”
سه نفر دیگر در تصویر شناسائی نشدند، چه کسانی هستند.

با آغاز جنگ تحمیلی، در«لشگر ۵۵ هوابرد شيراز»عضو گروه تجسس(P3F) در كليه ماموريت هاي محوله حضوري فعال داشت و به درجه سرلشکری نائل گردید. به نقل از همرزمانش که می گویند: روزی امیر سرلشکر خلبان «امیر مردادقلی» هنگامی که بر فراز خلیج فارس پرواز می کند، چند هواپیمای آمریکائی هواپیمای امیر را احاطه می کنند، در تماسی با امیر می گویند: برو به خانه ات برگرد. امیر با صلابت و قاطیعت به آمریکائی ها می گوید: من در فضای خانه ام هستم، تو متجاوزی، برو به خانه ات که اینجا جای تو نیست، چند بار تکرار می کند، تو متجاوزی برگرد به خانه ات ای آمریکائی… برگرد …

 

امیر اهل بصیرت بود و ولایت، شرافت اش، هویتش بود، هویت او مسلمان متعد اسلامی بود، در ماموریت های زیادی علیه دشمن بعثی، شجاعانه جنگید و سرانجام در روز بيست و يكم بهمن ماه ۱۳۶۳ بر اثر سانحه هوايي در «شيراز » به شهادت رسید. آری عاقبت امیر سرلشکر به آرزوی قلبی اش، در آخرین پرواز از عمق آسمان لایتناهی به عز قدس الهی بال کشید و رسید…

معاونت پژوهش و ارتباط فرهنگی بنیاد شهید گلستان
محمد علی طالع زاری

دیاررنج رزمنده دیروز در جبهه فرهنگی امروز
طبقه بندی: فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت

همراز پروانه ها باشید

□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید