said-banifatemi

در سختی دفاع کافی است بدانیم که روی دیگر سکه در اجتناب از دفاع، تسلیم است. به مثالی توجه کنید:  در ادامه کشورگشایی‌های هیتلر، قدم بعدی اتریش بود. دکتر گورت فون شوشینگ صدراعظم اتریش در خاطراتش می‌گوید: من می‌دانستم که برای نجات استقلال اتریش مجبور به تحمل دوران صبر و انتظار هستیم. سرانجام شوشینگ در فوریه۱۹۳۸ توسط هیتلر به کنفرانس در اوبرسالز بورگ فراخوانده شد. ابتدا شوشینگ سعی کرد مناظره را بسمت مسامحه پیش ببرد.

ناگهان هیتلر غرید پس از یک نطق شدیدالحن و طولانی علیه اتریش، به شوشینگ تا بعدازظهر وقت داد که با شرایط «بدون این که بداند شرایط چیست» موافقت کند.

در این موافقتنامه، اتریش می‌بایست ظرف یک هفته حکومت را به نازی‌ها تفویض کند. هیتلر به وی خطاب کرد: بفرمائید آقای شوشینگ، این هم پیش نویس موافقتنامه، مطالبی برای بحث وجود ندارد، من یک ذره از آن را تغییر نخواهم داد، یا شما آنرا ظرف سه روز امضاء می‌کنید یا اینکه من دستور حمله به اتریش را صادر خواهم کرد.

شوشینگ نیم ساعت بعد با ناراحتی هر چه تمامتر آنرا امضاء کرد. این حکم نه تنها حکم مرگ صدراعظم اتریش بلکه به این ترتیب اتریش از تاریخ جدا شد.

بدین ترتیب هیتلر بدون شلیک حتی یک گلوله «وین» یعنی مرکز اروپای مرکزی که در حقیقت دروازه جنوب شرقی اروپا محسوب می‌شد با جمعیت هفت میلیون نفر را تصاحب کرد.

هیتلر در این راه بیش از یک میلیون نفر را اجباراً به ماشین جنگی خود افزود. اتریشی‌هایی که می‌خواستند در صلح زندگی کنند هم اکنون می‌بایست برای جنگهای آلمان قربانی شوند.

۱۴- شرمساری از فقدان دفاع:

هیتلر پس از اتریش به چک و اسلواکی چشم دوخت، اما مردم چک قادر به دفاع نبودند. بهانه هیتلر، وضعیت سه میلیون نفر آلمانی در چک و اسلواکی بود.

آلمان برای مذاکره بر سر چک و اسلواکی دعوت نامه‌هایی برای حامیان چک یعنی سران انگلستان، فرانسه و ایتالیا ارسال کرد تا در ظهر روز بعد برای حل مسئله «چک و اسلواکی» در مونیخ با پیشوا ملاقات کنند.

جالبتر آنکه از هیچیک از سران چک و اسلواکی حتی خواسته نشده بود در موقع صدور حکم مرگشان، حاضر باشند.

سی ام سپتامبر ۱۹۳۹ هیتلر، چمبرلن، موسولینی و دالادیه موافقت مونیخ را که براساس آن به ارتش آلمان اجازه ورود به خاک چک و اسلواکی جهت تصرف سودت (منطقه ای که آلمان تبارها در آن سکونت داشتند) اول اکتبر همان سال داده شده بود.

براساس این موافقت نامه، چک و اسلواکی مجبور به واگذاری ۱۱۰۰۰ مایل مربع سرزمینی شده بود که در آن (۲۸۰۰۰۰۰) سودتی آلمانی و ۸۰۰۰۰۰ چک زندگی می‌کردند.

براساس آمارها کشور تجزیه شده ۶۶% ذغال سنگ، ۸۶% مواد شیمیایی، ۷۰% آهن و ۷۰% نیروی تولید برق را در اختیار آلمان قرار داد.

آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۳۹ ترغیب شد، بقیه چک و اسلواکی را تسخیر کند. رئیس جمهور چک و اسلواکی دکتر امیل‌هاکا به برلین آمد تا به هیتلر التماس کند، جان ملتش را به خطر نیندازد. هیتلر اعلان کرد به چیزی کمتر از تمام چک و اسلواکی رضایت نخواهد داد.

دکتر امیل‌هاکا با شنیدن این خبر غش کرد، پزشکان آلمانی او را به هوش آوردند و او مجبور به امضای توافقنامه ای شد که آلمان مابقی خاک چک و اسلواکی را تصاکب کند.

آلمان بدون هیچگونه مقاومت و دفاع، غروب ۱۵ مارس، فاتحانه وارد پراگ شد و به این ترتیب در آن شب طولانی، نیروهای آلمانی مرتکب چه اعمال وحشیانه ای که در سرزمین چک و اسلواکی نشدند.

یادآوری این واقعه هنوز مردم و رهبران چک و اسلواکی را شرمسار می‌کند………

نویسنده: سعید بنی فاطمی، نویسنده مجموعه نفیس هویت شناسی دفاع مقدسبرای آشنائی بیشتر به سایت مدافعان بدون مرز مراجعه کنیدhttp://said-banifatemi.com/

دیاررنج مکتب رنج و صبوریست
طبقه بندی: فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت

 همراز پروانه ها باشید
□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید