متن آهنگ نامه ای به فرزند یاس
متن آهنگ نامه ای به فرزند یاس
اینا حرفای من نیست
من فقط بهشون وزن دادم که شنیده شه
برگرفته از یه نامه
از یه غرور، یه غرور
به نام خدا عزیزم سلام
یه كمی بی حال و مریضم الان
خیلی واست نوشتم و دریغ از جواب
حس می كنم كه این روزا غریبم برات
اینجا هر كی توی حسش غرقه
این دیوار ها انگاری طلسمش كرده
خونه سالمندان خودت فكر كن
این كلمه حتی خود اسمش تلخه
می گن زندگی یعنی نفس كشیدن
باید تا آخر عمر تو این قفس بشینم
این یعنی رسیدم به آخرای عمرم
روزی كه منو آوردی اینجا، مُردم
بعضی وقتا اینجا قدم می زنم
آلبوم جوونی هامو ورق می زنم
تنها یادگاری كه می تونم بگیرم تو دستام
قطره های اشكا چكیدن رو عكسا
اینم بگم اینجا هوامون رو دارن
سر وقتش غذا و دوامون رو دادن
ولی این من رو سرخوش می كرد
كه فرزند خودم منو تَر خشک می كرد
یه جورایی این یه تعهده
وگرنه احتیاجی ندارم به ترحمت
گفتم می خوای برم؟ تو انكار نكردی
تو حتی واسه موندن من اصرار نكردی
ممنونم واسه موافقتت
ممنونم بخاطر مراقبتت
نمی شم اسباب مزاحمتت
كسی سراغم رو گرفت بگو مسافرته
خلاصه من كه دیگه تمومه كارم
من كه دیگه عادت به نبودت دارم
لااقل از اینجا رد شدی یه سری بهم بزن
یه دست هم تكون بدی من قبولت دارم
یه كم چشمات رو وا كن
به این تنها نگاه كن
به منی كه چشمت رو با اشک
هیچ وقت تَر نمیکردم
نگاهت رو فهمیدم
از اینجا دارم می رم
دیگه باز هم به اون خونه
هیچ وقت برنمیگردم
یه روز یه مردی اومد باباشو ول كرد
روز بعد پیرمرد از دنیا دل كند
به یاد اون لحظه خیس می شه پلكم
چون از پیری نمُرد از غصه دق كرد
می دویی بخاطر هیچی
آخرم می میری یه خاطره می شی
از این مورد ها زیاد دیدم
البته آدم خوب هم اینجا میان می رن
یه جوونه بعضی وقتا با دسته گُل میاد
اولین روزا از اون دورا دست تكون می داد
اون هم میاد اینجا واسه دادن روحیه
ظاهراً كه آدم خوبیه
اون منو نمی شناسه واسه ثوابش میاد
امیدوارم كه یه روزی جوابش بیاد
یه وقتا كه حرف می زنه چشمامو زود
می بندم و حس می كنم تویی به جای اون
تویی كه می گفتی توی قصت یه قهرمانم
الان كه پیر شدم واست برج زهرمارم ؟
آدم ول می كنه قهرمان قصّشو؟
نه ، نه تو خودت نرو فِس نشو
فقط این رو بدون دلم ازت پر بود حسابی
می خوای اسم خودتو الگو بذاری؟
تو یه درخت پیر رو از تو باغ كندی
حالا چی ؟ می خوای اون رو توی گلدون بِكاری ؟
یه كم چشمات رو وا كن
به این تنها نگاه كن
به منی كه چشمت رو با اشك
هیچ وقت تَر نمی كردم
نگاهت رو فهمیدم
از اینجا دارم می رم
دیگه باز هم به اون خونه
هیچ وقت برنمیگردم
دیشب خواب دیدم
دارم گُلای باغچمون رو آب می دم
تو هم سر حال و راضی در حال بازی
زندگی می داد معنای خاصی
بهم گفتی چشم بذار منم به سرعت
چشم رو هم گذاشتم و فقط شمردم
ده، بیست، دیگه نشمردم
دیدم گُلای باغچه همه پژمردن
وقتی برگشتم دیدم كه قد كشیدی
گفتم چرا نمیای كنار من بشینی
گفتی بین دردامون یه باری
وقت این رسیده دیگه تنهامون بذاری
هه، چه حس بدی
هیچی دوباره نمی شه مثل قدیم
بهتره تو بطن قصه نریم
سادست یه روح زخمی یه جسم ضعیف
یعنی من، همون كه با هزار تا مشغله
واسش مهم بود كه قلب تو نشكنه
راه دور نمی رِه كه واسه بچمه
زحمت كشیدم بالا باشه پرچمت
بعد اون همه سال با این اعصاب خستم
مهم بود تو باشی عصای دستم
از اون فكرا دیگه هیچی نموند
دیگه به هیچكی نمی گم كه پیر شی جوون
یه كم چشمات رو وا كن
به این تنها نگاه كن
به منی كه چشمت رو با اشك
هیچ وقت تَر نمی كردم
نگاهت رو فهمیدم
از اینجا دارم می رم
دیگه باز هم به اون خونه
هیچ وقت برنمیگردم
اگر از مطلب راضی بودید آنرا برای دوستانتان به اشتراک بگذارید
2 نظر
نوشتن دیدگاه
متن آهنگ لالایی علی زند وکیلی
متن آهنگ آسمان هم زمین میخورد چارتار
متن آهنگ جدید زبر حصین و شایع
متن آهنگ مامی ساری Mommy Sorry اپیکور
متن آهنگ در واز کن عجم باند
متن آهنگ کجایی محسن چاوشی
متن آهنگ معمای شاه سالار عقیلی
متن آهنگ خاک بهزاد لیتو و سیجل
متن آهنگ آدم بدی نبودم علیشمس و مهدی جهانی
متن آهنگ اسمش عشقه مرتضی پاشایی
متن آهنگ تو خونسردی از محمدرضا هدایتی و عمران طاهری
متن آهنگ گذشته فرید شریفیان
متن آهنگ باز دوباره امیرحسین شکیبا
متن آهنگ اقیانوس فرزاد فرزین
متن آهنگ منو از دست دادی از احسان تهرانچی
باید که مجنون بود
متن آهنگ عید غربت مهرداد آسمانی
متن آهنگ دونه دونه امید جهان
متن آهنگ باشه مرتضی اشرفی
متن آهنگ صبر ندارم مسعود امامی
متن آهنگ خوش به حالت رضایا
متن آهنگ سوز بهرام
… مؤثر
میبندم و فک میکنم تویی جای اون ، شما نوشتی حس میکنم ولی خودش میگه فک میکنم