امتداد قربانی جریان انحرافی(نفاق) شد
نشریه امتداد، قبل از این که، یک مجله باشد، یک جبهه عظیم فرهنگی بود. با یک روحیه جهادی، که به فرموده رهبر معظم انقلاب: «یک حرکت خود جوش از افسران جنگ نرم» و بچه های جنگ، که با تمام قوا پای دلشان، از شهداء برای شهداء گفتند و نوشتند و ایستادند. ولیکن با ظهور جریان انحرافی، عاقبت این جبهه مقدس در محاصره و تنگنا قرار گرفت. همان اتفاقی که در زمان بنی صدر افتاد. رزمنده بسیجی در محاصره و تنگا،”راه عقبه توسط «بنی صدر خائن» بسته”امروز نیز همان وادی است.
خطهای ارتباطی امتداد می شکند تا منشور کورش زنده بماند، و در موزه های غرب خودی بنماید.
ـ زنده بماند تا یاد و خاطره شهیدان از ذهن ها محو بشود.
آری امتداد قربانی جریان انحرافی نفاق شد.
جرياني كه منشور كوروش برايش بيشتر از منشور امام و شهيدان ميارزد.
ـ سخن آخرم؛ در پایان، از امتداد آخر، امتداد زخمی، برگ پایانی اش، التماس دعائی دارد، از سربیر نشریه امتداد « آقا رضا مصطفوی» خواندنی، که در پی می آید:
اين شماره امتداد را با رمز و نام «امتداد» بستهايم؛ امتداد راه شهيدان، كه همان امتداد خون شهداي كربلاست.
حالا ديگر بعد از ششسال كار براي شهدا، زير همين نام امتداد، شايد اين نام، آنقدر متبرك شده باشد كه بتوان آن را رمز عمليات كرد و با ياد آن گريست.
«امتداد» براي ماها كه ششسال با آن زندگي كردهايم، ديگر تنها يك واژه نيست كه در جمله معنا يابد؛ بلكه خود واژهاي است به وسعت يك تاريخ؛ تاريخي از كربلاي حسيني تا كربلاي خميني.
دل كندن از اين نام براي ماها كه سالها با آن، بر سر سفرة شهدا ميهمان بودهايم، كمتر از جان كندن نيست و خوب ميدانيم كه براي بسياري از مخاطبانش، نيز همينگونه است.
امتداد، امروز يك تفكر است؛ نوعي تفكر با شهدا بودن، براي شهدا زيستن و براي شهدا به پيش رفتن؛ حتي اگر اين واژه، نامي براي هيچ مجلهاي نباشد…
ـ بگذريم.
برويم سر اصل مطلب در يك جمله: ما بروبچههايي كه با امتداد و قهرمانان داخل صفحات مجلههاي مكتوب و صوتي و پيامكياش زندگي ميكرديم و چگونگي قهر و آشتي را با دنيا و پديدههايش ميآموختيم، رفتيم!
به همين سادگي…
اما شايد بروبچههاي جديدي بيايند به جاي ما و امتداد را ادامه دهند.
اميدوارم امتداد با اين سابقة فرهنگياش و منش ساده و بيتكلفش، و با مخاطبان ارزشمندش، هرگز به بايگاني نشريات دفاع مقدس نپيوندد و با رفتن ما، خدمتگزاران بهتر و شايستهتري اين مسير پرشكوه را بهتر و پربارتر ادامه دهند.
حالا كه بودجههاي فرهنگي دست كساني افتاده است كه اين روزها با عنوان «جريان انحرافي» ميشناسيمشان، بگذار چيزي نصيب امتداد نشود از كانال اين جريان.
و بگذار فرهنگي كه براي شهدا مينوشت و ميسرود، پاكيزه بماند و دستنخورده.
بگذار بچههايي كه با كشوقوسهاي مالي در دو سه سال اخير (همزمان با ورود اين جريان)، كمرشان زير بار فشارها خم نشد، همچنان در محضر شهدا استوار بمانند
و افتخار كنند كه براي از شهدا نوشتن، دستشان به سمت اينها كه از امام زمان(عج) دم ميزند و نه امام زماني ميشناسد و نه شهدايي كه فدايي نام و ياد و نايب او شدند، دراز نشد.
ما كه رفتيم، اما بگذار كساني كه دم از ياد و نام حاج احمد ميزنند، بمانند با خيالات خام خودشان و گمان كنند كه به انتهاي افق رسيدهاند و پرچم ظهور را نيز ديدهاند و ايستادهاند.
اما نه، اينجا، انتهاي آن افقي نيست كه حاج احمد آن شب به آن بسيجي نشان داد؛ اينجا انتهاي افق كساني است كه تا نوك بيني خود را بيشتر نميبينند.
مبارزه همچنان باقيست و كربلا همچنان جاري. تنها عرصة اين ميدان عوض شده است و تا رسيدن به هدف نهايي آرمانهاي روحالله(ره)، از جهاد و كوششِ خودجوش فروگذار نخواهيم كرد.
يادمان نخواهد رفت كه پرخاطرهترين روزهاي امتدادي ما، ديدار با مولايمان در سال گذشته بود كه به نيابت از تكتك خوانندههاي خوب امتداد، توفيق زيارت قسمتمان شد.
جايتان خالي بود وقتي مولايمان با همان صلابت هميشگياش، ما را «افسر جوان جنگ نرم» خواند و «حركتهاي خودجوش«مان را ستود.
و چقدر سخت است باور اينكه تنها چند ماه پس از اين ديدار، جادة پشتيباني از اين خاكريز جنگ نرم، خراب شد و نخست «امتداد گويا» و «سامانة بيسيمچي» از كار افتاد و مانديم در اين كانال كميل و محاصرهاي كه بايد ميشكست و شكست و نشكست و شكست و نشكست و…
اعتراضها و فريادهايتان را شنيديم و جز سكوت پاسخي براي آن نداشتيم.
در برابر محبتهايتان دستمان خالي است و چشمانمان هنوز نيازمند نگاههاي خريدارانهتان به نوشتههاي دوستاني است كه واقعا مخلصانه قلم ميزنند و انگيزهاي ندارند جز رضايت شهدا و امام شهدا و مولايشان سيدعلي.
بايد سپاسگزار باشيم از مسئولاني كه در اين مدت، توفيق براي شهدا نوشتن را برايمان رقم زدند و جدّا خالصانه از اعطاي امكانات دريغ نورزيدند؛ از سردار سيدمحمد باقرزاده، رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس؛ حاجحسين يكتا و بعدتر جواد تاجيك كه دبيري ستاد مركزي راهيان نور را عهدهدار است؛ سردار خادمي كه همين روزهاي نيمة خرداد، به امام شهدا و رفقاي شهيدش پيوست؛
و دوستان و نويسندگاني كه از ابتداي راه امتداد، همراهيمان كردند؛ و در نهايت خوانندگان عزيز و بينظيري كه مشوق ما بودند در قلم زدن و قدم زدن با شهداي ديروز و امروز.
غلطها و اشتباهات تايپي و محتواييمان را بر ما ببخشيد. بگذاريد به حساب دستتنها بودنمان و شتابمان براي زودتر رساندن مجله به دستها و چشمهاي تشنهتان.
مدتي هم كاغذهاي امتداد زرق و برق گرفته بود، كه باب ميل قريب به اتفاق شما نبود؛ اما باور كنيد تنها صفحات مجله بود كه به زرق و رنگ آغشته شد، خودمان هنوز خاكي هستيم و اگر اقتضاي زمانه نبود، لباسهاي خاكي يادگاري بچههاي جبهه را هرگز از تن به در نميكرديم.
تا ديدار بعد ـ يا حسين
كلية ابزارهاي ارتباطي فعلي، از قبيل تلفنها، سامانة پيامك، صندوق پستي و پايگاه اينترنتي، كماكان در خدمت فرهنگ جهاد و شهادت خواهد بود. اما براي پيگيري امور نشرية امتداد، شمارهها و سامانههاي جديد اعلام خواهد شد.
و شهادت پاداش رنج است.
همراز پروانه ها باشید
برای ارسال دیدگاه خود به پست”پیک قرارگاه”بروید”تمام/
اگر از مطلب راضی بودید آنرا برای دوستانتان به اشتراک بگذارید
متن آهنگ لالایی علی زند وکیلی
متن آهنگ آسمان هم زمین میخورد چارتار
متن آهنگ جدید زبر حصین و شایع
متن آهنگ مامی ساری Mommy Sorry اپیکور
متن آهنگ در واز کن عجم باند
متن آهنگ کجایی محسن چاوشی
متن آهنگ معمای شاه سالار عقیلی
متن آهنگ خاک بهزاد لیتو و سیجل
متن آهنگ آدم بدی نبودم علیشمس و مهدی جهانی
متن آهنگ اسمش عشقه مرتضی پاشایی
متن آهنگ دست خودم نیست علی اصحابی
متن آهنگ تو باعث شدی از عماد
متن آهنگ خیال کن از شهرام شکوهی
متن آهنگ ای ایران رضا یزدانی
متن آهنگ یاد تو محمود خانی
معيار جانبازي، درصد نيست
متن آهنگ ماسک کاوه آفاق
متن آهنگ دیوار مهدی احمدوند
متن آهنگ چیزی نمونده علی مافی
متن آهنگ سامی بیگی آهنگ تو
متن آهنگ میلاد کیانی بنام دیرت شد
متن آهنگ خلیج فارس مانی رهنما