افلاکیان، گردان امام رضا گم شده بود

گردان یا رسول، لشکر ۲۵ کربلا، که مقام معظم رهبری آن را لشکر خط شکن نام نهاد از آن دست گردان های بود که حرف های ناگفته بسیاری، در سینه رزمندگان خود بر اثر بی توجهی مسئولین و متولیان ثبت و نشر جنگ، تاکنون چون گنجینه ای در زیر خاک وجودشان پنهان مانده است. افلاکیان بابی شد برای بازیافت این گنجینه گران بها، امتداد و سایت دیاررنج، توانسته اند بچه های جنگ، در لشکر ۲۵ کربلا را گردان به گردان شناسائی و آثار آنها را مکتوب و درین راستا نشریه امتداد خاطرات بچه های جنگ را منتشر کند، دیاررنج نیز در جبهه امروز خود از بچه های اطلاعات و شناسائی است

شناسائی می کند. می نویسد. با گروه بسیج تلویزیونی، افلاکیان مستندی شبیه روایت فتح می سازد و از تلویزیون پخش می کند.

هر هفته مهمان یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، اگر چه بچه ها شکسته نفسی، ما استخوان خرد می کنیم تا آنها را پای دوربین بکشانیم. آنقدر برای شان حرف می زنم، راهکار می آورم و چون من خود از جنس خودشان هستم. درد مند و رنج کشیده! «فرمانده رشید گردان یا رسول، عجب نسبتی بهم داد! انگار سال هاست که لحظه به لحظه با من است! عجیب نیست که اوخطاب به من نوشته بود: برداردردمند، حال عجیبی اما بهم دست داد، هیچ کس را ندیده بودم که اینگونه مرا فهمیده باشد. بچه های جنگ هم را می فهمند.  درد مند ها درد هم می فهمند…

شعبان علی صالحی، جانشین گردان یا رسول، به فرماندهی یحیی خاکی، خاک ریز به خاک ریز، سنگر به سنگر، وجب به وجب، پا به پای جنگ، جنگید، زخمی و شیمیائی، و به اسارت دشمن گرفتار  و عراق هیچ نشانی از آنها و همرزمانش در گردان یا رسول که حدود هشتاد نفر یک جا در شلمچه اسیر شدند نه به صلیب سرخ داد نه خانواده از زنده بودنشان مطلع بود. آری آنها آن روز نیز مفقودالاثر بودند و امروز نیز در گوشه گمنامی خویش اند…
سال ها از جنگ می گذرد اما کلمه ای از این بچه های ساده و صادق و مخلص و متدین بسیجی نوشته و مکتوب و نشان داده نشده، دیاررنج امروز افتخارش این است که هزاران صفحه برای رزمندگان مخلص بسیجی، لشکر ۲۵ کربلا نوشته و منتشر کرده است. اگر امتداد نبود! دیاررنج به تنهائی باید رنج تنهائی اش را به دوش می کشید  و از غصه جان می سپرد.

امروز با یاری شهداء و همت امتداد و گروه بسیج تلویزیونی«افلاکیان» و دیاررنج، مفتخرم که خدمت گذار بچه های مخلص جنگ هستم. من از خود هیچ ندارم که بگویم. هر چه هست دست شهیدان بوده که مرا تا اینجا کشانده است. آن قدر شفاف بوده است یاری شهداء درین راه که من گاهی بهت زده می شوم! چه بگویم….!؟
من که کسی نیستم. شهداء هم خودشان می دانند که من نه اهل نام و نشانم نه اهل نان، همه همت من،  تلاش من، رنج من، درد من، فقط برای خداست، نه برای رضایت دل خودم.

گاهی اتفاقاتی بزرگ، آنقدر بزرگ، من تنها یک کلمه می گویم. من نبودم، شهداء خودشان این ها را می نویسند منتشر می کنند، از یک شهیدی پرسیدم حقوق هم می گیری؟ گفت من یک بسیجی ام. بسیجی حق و حقوقش را خدا می دهد. …. من هیچ هیچم ….

خاطرات شنیدنی رزمنده گردان یا رسول را در شماره آینده نشریه امتداد دنبال کنید.
همچنین می توانید مستند تلویزیونی افلاکیان را هر هفته از شبکه گلستان،  یا روی ماهواره  استانی در سراسر دنیا دریافت کنید.