راه بهشت را می دانست. در آخرین لحظات گفت” از پاهایم یک فریم بر دارید. جاذبه خاک را می دانست. به آنچه می نوشت و می ساخت و می گفت” از حقیقت وجودی اش بر می آمد.وقتی برای اولین بار به مهمانی ولایتش رفت” به بچه های گروه روایت فتح گفت: هیچ کس نباید بگوید کی چه می کند.حضرت آقا می گوید: نمی دانستم نام گوینده متن روایت فتح کیست، اما چنان به دلم نشسته بود که همانجا گفتم: این آدم راه اسمان ها را می داند. جاذبه خاک را حس می کند. و در دلم نشست سید مرتضی شهید… چه نامی بزرگ … برازنده اوست ….

آری هر کس می خواهد فیلم جنگ بسازد. مستند دفاع مقدس را کار کند، برای جنگ بنویسد، باید هزار بار با  جان و دل و روح خود پای کلام دلنشین آقا سید مرتضی بنشیند و راه بهشت را پیدا کند.
باید هر کلام سید مرتضی شهید را هزار بار به دل و جان گوش کند و با همه وجودش…..
هر صبح و عصر باید زانو بزند… زل بزند به آقا سید مرتضی وقت خواب به او بنگرد.
با او حرف بزند و صبح که بر می خیزد. سلام ش کند.
باید پای دل او افتاد و زار زد ناله کرد اشک ریخت.
باید مرتضی تو را بشناسد….
باید تو او را بشناسی…
آری باید پا به پای سید شهید گام برداری و در برابر شدائد بر هر چه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنی تا حسینی شوی…
باید همیشه و همه جا دلت با او باشد تا در آخرین مستند خود، فیلم بردار از پوتین های که بر خاک می گذاری یک فریم بگیرد….
باید اهل دل باشی و آقا سید مرتضی در عمق دلت باشد. تا در آخرین کلمه ای که درین جهان برای جنگ و جهاد می نویسی از نوک قلمت فیلم بر دارد.
باید راه بهشت را از سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی شهید پرسید…
سید شهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی راه بهشت را می دانست.
فقط تو باید جان و دل بسپاری به سید مرتضی شهید تا عاقبت شهید بشوی…..
وای به حالت اگر غیر ازین باشد!!!!!
بدا به حالت ….!
وگرنه وای به حالت که اگر محمل بافی چون مخملباف بشوی….
چون….. بشوی… چون … بشوی …. بدا به حالت….. چه  خوفناک و هول آورست…!
چقدر ذلیل و بیچاره و ناتوانی… اگر برای نفست قلم بزنی، فیلم بسازی….، عکس شهید را توی وبلاگت بگذاری،.. از نام شهید خودت را بالا بکشی… شهداء از همان بالا با سرت پرت ت می کنند وسط ذلا لت و خفت و … بدا به حالت .. !
وای به حالت… خدا .. شهدا .. و سید مرتضی … پدرت را در می آورند…!
شهداء چنان هل بدهند تو را در قهر جهنم …!
خدا چنان غضبی بر تو کند… بیچاره و ذلیل .. وای به حالت … بدا به حالت اگر  این چنین شود!!!!!!!!!!
و راه جهنم را پیش بگیری…….. بدا به حالت…..!
پس بر شک و تعلق و ترید غلبه کن با شهید مرتضی باش، با شهدا باش، با ولایت باش، وضو داشته باش  شهداء خودشان کفن تو  را می بافند … حصیر هم برایت می بافند… و تو را همراه خویش ….
مرتضی که باشد شهداء که باشند دل به ولایت که داشته باشی راه بهشت را از چه می خواهی …
وقتی شهداء می گویند چشمانت را ببند….. و ناگهان بهشت… تمام
حالا پایان جهان خویش را جشن بگیر … اینجا بهشت است … در حریم یار

دیاررنج
التماس دعا

 

□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید