namaye.jpg

«ما با اسرائيل وارد جنگ خواهيم شد، هر كس با ماست، بسم الله، هر كس نيست خداحافظ.» همت آمد، قاسمي آمد، همه آمدند و هيچ‌كس نپرسيد: اسرائيل با لبنان در حال جنگ است، نه با ما؛ به ما چه ربطي دارد كه بلند شويم برويم آنجا؟ راستي مگر آرمان اين عزيزان چه بود؟ مگر متوسليان كه بود؟

جز يك دانشجوي دانشگاه علم و صنعت تهران؟ و آن ديگري يك معلم و … فرقي نمي‌كرد و چون همه آمده بودند. وسط جنگ ايران و عراق و پس از پيروزي شگفت‌آور بسيجي‌هاي خميني كبير(ره) در سال‌هاي دوم و سوم جنگ، به يكباره جمعي از ايشان به لبنان مي‌روند تا با اسرائيل هم بجنگند. بعد از جنگ هم برخي از آنها را كه باقي مانده بودند، مي‌توانستي در جبهه‌هاي فلسطين و بوسني و افغانستان و… بر عليه ظالمان هر ديار ببيني. اينان از پيرمرادشان شنيده بودند كه «جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادي‌مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم.» آنان تا نابودي ظلم و ظالم در عالم، به مبارزه اعتقاد داشتند؛ چنانچه آويني مي‌گفت: «تا آنگاه كه حكومت كره زمين در كف يزيديان باشد، داغ كربلا تازه است و با گذشت زمان التيام نمي‌يابد» و آيا معنايي واضح‌تر از اين براي «كل ارض كربلا» مي‌توان يافت.
راستش را بگوييد! خدا وكيلي آدمي را كه اين‌چنين آرمان‌هايي دارد و تلاش او نه براي خود، كه براي نجات كل بشريت است، مي‌توان با همتي كوتاه ديد و تلاش خستگي‌ناپذير شبانه‌روزي را از او جدا دانست؟ مثلاً كسي كه مي‌گويد مي‌خواهم نفر اول كنكور سراسري بشوم و روزي يك ربع درس  بخواند يا بگويد مي‌خواهم نفر اول كشتي قهرماني جهان بشوم و هر از چند گاهي به تمرين بپردازد، چه فكري درباره او مي‌كنيم؟! آرمان‌هاي بلند، خود عامل ايجاد انگيزه و تلاش‌اند و شايد اگر من و شما از انگيزه و تلاش كافي برخوردار نيستيم، لازم باشد آرمان‌هايمان را مورد بازخواني قرار دهيم. راستي آرمان من و شما چيست؟ آيا بزرگ‌ترين آرمان‌مان با كوچك‌ترين عمل مثبت محقق مي‌شود و آنگاه براي قدرداني از خودمان، كارت‌هاي تبريك و تشكر را به در منزلمان پست مي‌كنيم؟!
متأسفانه فرآيند آرمان‌زدايي كه پس از جنگ آغاز شد، نيروهاي انقلاب را از حيطه نگاه جهاني‌شان دور كرد و كم‌كم به اطراف محدود خودشان گير انداخت و همت‌ها را كوچك‌تر نمود!
گفتيم «جهاد» است كه به «شهادت» ختم مي‌شود و امروز هم اهل جهاد شهيد خواهند شد؛ حتي اگر بر روي بستر‌هايشان مرده باشند. شهداي جبهه‌هاي ديروز، يكي از مؤلفه‌هاي زندگي جهادي‌شان همين نگاه بلند آرماني بود و اين‌گونه بود كه همتي آن‌گونه داشتند. يادمان نرفته است كه شهيد مهدي زين‌الدين چگونه مي‌انديشيد و چه مي‌گفت: «ما افتخار مي‌كنيم كه مستقيماً با آمريكا وارد جنگ شويم و اميدواريم اين اتفاق بيفتد».
تشكيل يك حكومت ديني كامل كه هنوز تا آن فاصله بسياري داريم، هيچ گاه هدف اين رزمندگان نبود؛ بلكه ايشان به دنبال شكل‌دهي حكومت بزرگ جهان اسلام و ايجاد انقلاب اسلامي در اقصا نقاط جهان بودند و از همين روي با مبارزان و آزاديخواهان ساير كشورها  ارتباط برقرار مي‌كردند و اساساً ارتباط اين پايگاه‌هاي هم‌هدف، براي تقويت و دلگرمي و تبادل تجربيات و همكاري و همراهي، از ضروريات داشتن ادعايي چنين بزرگ است. كسي كه مدعي است دارد در برابر تمام جنود شيطاني عالم مي‌جنگد، نمي‌تواند گوشه‌اي بنشيند و خود را در فضايي خاص محدود كند و از اوضاع و احوال ساير خطوط جبهه حق در برابر باطل بي‌خبر بماند. متأسفانه امروز ما ديگر جملات آن پير فرزانه را فراموش كرده‌ايم. «بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است؛ چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست. بايد هسته‌هاي مقاومت  را در تمامي جهان به‌وجود آورد». با اين نگاه، مبارزه به دوره و زمان و مكاني خاص محدود نمي‌شود كه با گذر از آن، ديگر كار تمام شده باشد و بتوان به زندگي شخصي روزمره مشغول شد.
براي عيني‌تر شدن بحث، بگذاريد مثالي بزنيم. فرض كنيم يك گروه دانش‌آموزي فعال در يكي از مدارس را كه مي‌خواهد ببيند اين نگاه آرماني چه اثري در فكر و عمل او خواهد داشت. ناگفته نماند كه «آرمان‌خواهي» با «عمل در واقعيت» تناقض ندارد و اساساً دستيابي به آرمان‌هاي بلند، منوط به عملكردي صحيح در آنجايي كه ايستاده‌ايم است. تصور كنيم اين گروه دانش‌آموزي با بهره‌گيري از علم و مشاوره و… چنان قدرت يافته كه توانسته است فضاي مدرسه خود را تحت تأثير قرار دهد. دستيابي به اين حد از توان كه البته بايد هر روز بدان افزوده شود، كافي است تا بتوان آن‌ را به ساير گروه‌هاي مشابه مدارس نيز منتقل نمود، ولي كار به اينجا ختم نمي‌شود. ارتباط با ساير شهرها و ساير استان‌ها هم قابل تصور و شدني است.
هنوز راه بسيار طولاني در پيش است. ارتباط با گروه‌هاي دانش‌آموزي كشورهايي چون افغانستان،‌ عراق، لبنان، سوريه و… و از آن بالاتر كشورهاي اروپايي و آفريقايي و آمريكايي و… گام‌هاي بعدي را تشكيل خواهند داد. ببينيد! آيا كسي كه از اين نگاه برخوردار است، مي‌تواند از تلاش و همتي ضعيف و انگيزه‌هايي كوچك برخوردار باشد؟!  محال است و اين‌گونه بود كه شهداي ما براي مبارزه حد و مرزي نمي‌شناختند و در اين راه، سر از پا.
راستش را بخواهيد، بچه‌هاي جنگ همگي اين‌گونه بودند و البته نبايد «آرمان‌خواهي» را با خيال‌پردازي‌هاي كودكانه اشتباه گرفت و بديهي است كه ملاك صدق اين ادعاها، عمل هر فرد خواهد بود كه  ان‌شاءالله به تناسبي كه بايد بين اين دو برقرار باشد، برسد./ امتداد

یا داشت های یک شهید زنده …

 

□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید