متن آهنگ قصه ی پر از خون مرتضی زرلکی و ناصر صدر

متن آهنگ قصه ی پر از خون مرتضی زرلکی و ناصر صدر

یه لشکرو یه صحرا
یه قصه ی پُر از خون
داداش پهلوونم
تنها زده به میدون
یه لشکرو یه سقا
یه مشک پاره پاره
داداش مهربونم
رفته که آب بیاره..

راهمو بسته دشمن
فکر نکنی بی وفام
مشکمو پاره کردن
شرمنده ی بچه هام
داداش زمین که خوردم
مادرتونو دیدم
نشد جلوش بلند شم
با دستای بُریدم
با دستای بریدم..

پاشو از اینجا بریم
از جلو چشمه دشمن
همه توی خیمه ها
منتظرت نشستن
رقیه دلواپسه
به فکر زینبت باش
حسینت از راه رسید
چشماتو وا کن داداش
چشماتو وا کن داداش..

♫♫ شعر ترانه آهنگ قصه ی پُر از خون مرتضی زرلکی و ناصر صدر ♫♫

دستی برام نمونده
که دستتو بگیرم
زخم زبونت زدن
الهی من بمیرم
شرمندتم داداشم
ازم نخواه که پاشم
روشو ندارم بیام
بذار همینجا باشم
بذار همینجا باشم..