متن آهنگ آسمون ببار ایضا

dfg

آسمون ببار، قصه با تو درده، دلم تموم گریه هاشو کرده
آسمون ببار، هنوزم میگیره از تو حسم
قدم به زیر اشکات، تموم کوچه های شهرو حفظم
آسمون ببار، من با ابر همدردم
نه حسی دارم به روزای پیش رومو


نه میخوام به روزای قبل برگردم
میگن که زیر بارون نمیشه اشکو دید
که میشه ساده بودو، نمیشه سخت برید
آسمون آسمون، تو کوه صبر باش
اگر که باریدیو، عزیزترینتم یه چتر داشت
به جای من بخند، من اسیر وداء تلختم
از تموم لذتای این دنیا، نگاه سهم من
قسم به شب که خیلی راحتم باش(باهاش)
نگاه تو به طعنه عادتم داد
سکوت شهر شب، گرفته رنگ خوابو از من، رد پامو رفتن، خیلی وقته کس ندیده خنده هامو سمتم
ازم امید رفت، نفس برید رفت، روز ادعاش میشد از منه، شبم رو دید رفت
میبینم آخرم رو نشسته جای اول، میبینم ابرو آسمون تیره گرفته سایه از من، یه سر بزن به من به دست نوشته های قلبم
نوشته از رفیق که پوست انداخت، از عشق پروانه به شمع که بوی سوختن داد
یه زندگی پوچو بدون سرگذشت، یه جنگ سخت میون مغزو قلب
من یه شعرم سکوت من سقوط سرنوشته، آسمون ببار سقوط قطره عشقه
بی اختیار، یه جای خالی حس شد هرجا که بارون بود، اگر کنار این حرفا صدامون بود، دردا به جامون بود
آسمون واسه اون، پرنده ها که رنگ آبیتو از قفس ببینن، آٓرزوی پروازی با هر نفس که میدن
ولی توهم یک قفس هستی از رنگ آزادی، تموم آرزوهارو تو یه جای دورتر از خودت جا دادی