صدايي كه از ملكوت شنيده شد
«صدايي از ملكوت به من گفت: حسين آقا، ميآيي يا ميماني؟ با خودم گفتم: ميخواهم هنوز بجنگم، خميني تنهاست. من سرباز اويم و جنگ هنوز تمام نشده. در همين حالات بودم كه افتادم زمين! درد به تمام بدنم پيچيد و من را بردند.»
خرازي، دست راستش را به خدا سپرده بود و از سفر شهادت بازمانده بود تا خميني را ياري كند. با همان يك دست، حماسهاي آفريد و بعد هم در تاريخ شهادت، جاودانه شد. مرداني اينچنين كه مرگ را در سرپنجه خويش نگهداشتهاند و همنشيني با اينان، و شنيدن از آنان، بعدها اتفاقي را رقم زد كه در فرهنگ اين مرز و بوم، تأثيرات شگرفي داشت. جنگ، كه انقلاب خميني كبير را در آن بايكوت خبري و رسانهاي، جهاني كرده بود و چشمها را خيره خويش ساخته بود، حالا بعد از دو دهه، هنوز وجهه همت همان رزمندگاني قرار گرفته كه آن روز به حسب تكليف، رزمنده بودند و امروز نيز بر حسب همان تكليف، راوي.
پديده ديد و بازديد از مناطق و مقاتلالشهدا، البته از همان روزهاي آغازين جنگ بهنوعي وجود داشت. پس از آزادسازي اولين سرزمينهاي اشغالي در شمال خوزستان، از سال ۱۳۶۱، عدهاي مسافر اين سرزمينها شدند كه بيشتر آنان، از خانوادههاي شهدا بودند و بعدها اهل سياست و مديران ارشد نظام و نمايندگان مجلس نيز از ديگر مسافران راهيان نور در سالهاي دفاع مقدس شدند. آنها در قالب كاروانهاي كوچك، از جبههها بازديد كرده و از نزديك با رزمندگان ديدار ميكردند. هنرمندان و نويسندگان و بازاريان فعال در پشت جبهه نيز در سالهاي دفاع مقدس به جبههها سفر ميكردند و مدتي كوتاه را در سنگرها و سولهها، در كنار رزمندگان سپري ميكردند. مراقبت از جان بازديدكنندگان در بيشتر جبهههاي جنگ، كاري دشوار و شايد محال بود و از اين رو، تنها رزمندگان و فرماندهان دوران جنگ بودند كه هر از گاهي، محدوديتهاي تردد در اين مناطق را ناديده گرفته و به بازديد جبهههاي جنگ ميشتافتند. پس از مدتي، سازمانهاي فرهنگي سپاه پاسداران، ارتش و نيروهاي مسلح نيز وارد ميدان شدند و با استقبال روزافزون مردم، كمكم نام «راهيان نور» نام رسمي اين حركت شد.
حالا كه بيش از دو دهه از آن روزها ميگذرد، هر ساله بيش از ۱ ميليون نفر ترجيح ميدهند كه تعطيلات پايان سال خويش را در مناطق عملياتي جنوب كشور بگذرانند و لحظات تحويل سال در كنار خاكهايي باشند كه عزيزان وطن، در آن حماسه آفريدند و به خون غلتيدند.
در اين سالها اين حركت مردمي سازمانيافتهتر شد و با پديد آمدن ستادهاي مردمي و حمايتها و فعاليتهاي ارزشمند سپاه و ارتش، اين حركت فرهنگي بسيار مهم، مورد توجه بيشتر قرار گرفت. يادمانهاي دفاع مقدس بازسازي شد؛ جادهها اصلاح و تعمير شد؛ بنيادهايي براي تربيت راويان جنگ شكل گرفتند و روايت مقاومت كه سازماني جدي نداشت، داراي متولي يا متولياني در نقاط مختلف كشور شد. تأثير حركت كاروانهاي راهيان نور بهسمت مناطق عملياتي، توجههاي بسياري را بهخود جلب كرد و گاه نيز دستاندازيهايي براي تصاحب يا تاثيرگذاري بر آن صورت گرفت. در حوادث و تحولات سياسي و اقتصادي دورانهاي پس از جنگ، و تلاشها براي تحريف تاريخ غرورآفرين دفاع مقدس و كاستن از ارزش شهادت، كه روزنامههاي زنجيرهاي دولت اصلاحات به آن همت گمارده بودند، حركت راهيان نور، حركتي بازدارنده و فوقالعاده مؤثر ارزيابي شد.
در همان دوران، كه دولت اصلاحات ميكوشيد تخت جمشيد را كانون فرهنگ و تمدن ايران بنامد و مسافران نوروزي شلمچه را راهي آرامگاه كوروش و پاسارگاد كند، رهبر معظم انقلاب، با حضور در يادمان شهداي كربلاي پنج شلمچه، در نقطه صفر مرزي و در كنار بعثيها، توجه مردم را بيشازپيش به اين نقاط مقدس جلب كردند و به متوليان فرهنگي كشور هشدار دادند: «امروز شركت من در مجموعه زائران خاك خونين شلمچه، براي بزرگداشت ياد و نام شهيدان عزيز و مردان بزرگي است كه با خون خود، با جهاد و همت خود، با عزم و اراده خود، نام شلمچه و خرمشهر و خوزستان و ايران را در تاريخ، بلند كردند. ملت ايران در دوره معاصر، هر چه عظمت و عزت در دنيا دارد، به بركت خون رزمندگاني است كه در اين سرزمينهاي خونين حضور يافتند و جان و سلامت و جواني خود را براي اسلام، براي ملت و براي ميهنشان در طبق اخلاص گذاشتند و تقديم كردند. ايران، امروز هرچه دارد و در آينده هرچه به دست آورد، به بركت خون اين شهيدان است. اگر اين شهدايي كه شلمچه، يادگار آنها و اين بيابانهاي خونين، حامل نشانههاي آنهاست، نبودند، امروز در اينكشور، از استقلال ملي، از شرف ملت، از اسلام و از هيچ چيز ايراني، نشان برجستهاي نبود. اينها در مقابل دشمنِ مهاجمي كه بدون كمترين ملاحظهاي به مرزهاي جغرافيايي و مرزهاي ملي و مرزهاي اعتقادي حمله كرده بود، ايستادند. جوانان عزيز! مردان و زنان! در هر كجا كه هستيد و اين سخن را ميشنويد، يا بعدا خواهيد شنيد، بدانيد يككشور و يك ملت، بالاترين سرمايهاش همت و عزم و ايمان جوانان آن كشور و ملت است. ايمانِ همراه با اراده قوي، ايمانِ همراه با تصميم، ايمانِ همراه با روشنبيني، همان چيزي است كه اين كشور را يك روز نجات داد. امروز هم مهمترين عاملي كه اين كشور و اين ملت را حفظ كرده است، همين ايمان است. روحيه سلحشوري، روحيه مقاومت و ايستادگي در مقابل دشمن، روحيه نفرت از دشمني كه نه فقط با جان و مال اين ملت، بلكه با فرهنگ، ايمان و اسلام اين ملت دشمن است، روحيه بياعتمادي به دشمن و آمادگي براي دفاع، روحيات عالياي است كه يك كشور را عزيز و استقلال آن را حفظ ميكند و استعدادهاي يك كشور را به بروز و ظهور ميرساند و به آقايي و عزت، نايل مينمايد. … من اين سرزمين را يك سرزمين مقدس ميدانم. اينجا نقطهاي است كه ملائكه الهي كه شاهد فداكاري مخلصانه اين شهداي عزيز بودند، به آن تبرك ميجويند. اينجا متعلق به هركسي است كه دلش براي اسلام و براي قرآن ميتپد. اينجا متعلق به همه ملت ايران است. دلهاي همه ملت ايران، متوجه اين نقطه، اين بيابان و همه اين مناطقي است كهشاهد فداكاريهاي جوانان بوده است. شما كه اينجا را گرامي ميداريد، خوب ميكنيد. آمدن شما و احترام به ايننقطه، بسيار بهجا و بسيار كار صحيحي است. بنده هم خواستم به ارواح طيبه شهيدان و به نَفَسهاي معطر جوانان مؤمن، تبرك بجويم و به اين عزيزان احترام كنم؛ لذا آمدم در جمع شما شركت كردم.» (شلمچه، ۰۸/۰۱/۱۳۷۸)
اين حركت معظمله در سالهاي بعدي، با حضور در پادگان دوكوهه تكرار شد: «اجتماع عظيمي كه در اين نقطه برجسته تاريخي تشكيل شده است، نشانه بزرگي از قدرشناسي ملت ايران است. از اطراف كشور، مردان، زنان، پيران و جوانان كه به اين نقطه و ديگر نقاطي كه در تاريخِ جنگ تحميلي، نقاط برجسته و فراموشنشدني بودهاند، شتافتهاند در حقيقت، ياد آن جوانان، رزمندگان، دلاوران و مؤمناني را كه كشور و تاريخ و ملت ما همواره مديون آنهاست، گرامي داشتهاند. هم زمان و هم مكان بسيار حساس است. زمان، يادآور نهضت عظيم و فراموشنشدني حسين بنعلي (عليهالسلام) است. مكان هم پادگان دوكوهه است كه عاشوراييانِ زمان ما، جوانان از جانگذشته و دلاور ما، در طي سالهاي متماديِ دفاع مقدس، در همينجا اجتماع كردند؛ در همين حال و هوا، عزم و تصميم مردانه و مؤمنانه خود را بر دفاع از اين كشور به مرحله عمل درآوردند. اين پادگان و سرزمين، شاهد فداكاريها، اخلاصها، ايمانها و روحيههاي مالامال از امواج صفا و طراوتي است كه از جوانان مؤمن بسيجي و فداكار بروز كرده است.» (دوكوهه ۹/۱/۱۳۸۱)
در نخستين روزهاي سال ۱۳۸۵ نيز يادمان دهلاويه، قدمگاه رهبر شد و بر اين حركت ارزشمند تأكيد چندباره شد؛ و ايشان در بعضي جمعهاي فرهنگي، از تأثير حركت فرهنگي راهيان نور و تشييع شهدا در شهرها، تجليل كردند و اين دو رويداد را در حفظ فضاي معنوي كشور، بسيار مؤثر برشمردند. جواناني كه در خلاء الگويي دورانهاي سخت كشور، با پديده شگفتانگيز شهادت و ايثار رويارو ميشدند، جامعه جديدي از طبقه جوانان پرانرژي و باانگيزه براي خدمت به آرمانهاي انقلاب و ايثار در اين راه را تشكيل ميدادند. اين جامعه هر ساله با رشد و دستيابي به اكسير شهادت و روايت، فضاي مجازي و حقيقي را تحت تأثير خويش قرار ميداد. با روي كار آمدن دولت نهم و تغيير سياستهاي فرهنگي دولت، به همت رزمندگان ديروز و فعالان عرصه فرهنگ مقاومت، كاروانهاي راهيان نور سازمان جديدي يافتند و با تشكيل ستاد مركزي راهيان نور در بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، تحولات بسيار عمدهاي در اين زمينه روي داد. دكتر احمدينژاد، رييسجمهور دولت نهم، نيز كه خود پيش از دوران ورود به مسئوليت اجرايي كشور، از فعالان راهيان نور در محيطهاي دانشگاهي بود، نمايندهاي تامالاختيار را در ستاد راهيان نور منصوب كرد كه هرگونه گره اجرايي در اين امر را با ارتباط با توان تمام وزارتخانهها، باز كند. تبليغ شفاهي و چهرهبهچهره اين حركت، اشتياق جوانان به اين سفر معنوي، به سرزميني كه در نگاه مادي انسان، جز خاك و گرد، چيزي بر لباس مسافر نمينشيند، را روز به روز، افزايش داد و طبيعتا استانهاي جنوبي كشور نيز، از امكاناتي كه بتواند اين حجم زائر در اين مدت محدود را پشتيباني كند، برخوردار نبودند. با از ميان رفتن تدريجي بسياري موانع، اما هنوز مشكلات بسياري در اين سفر رخ نشان ميدهد و حادثههايي نيز كمين ميكند؛ اما هيچكدام از اين مشكلات و حادثهها، از حلاوت اين همنشيني چند روزه با شهدا نميكاهد. توگويي هنوز صداي آويني است كه حيرت آدمي را پاسخگوست كه ميگويد: «در عالم رازي است كه جز به بهاي خون فاش نميشود.» هنوز هر ساله، جادههاي پر پيچ و خم جنوب، شاهد دانشجويان و جواناني است كه در رثاي شهادت و شهيدان، اشك ميريزند و وقتي مسير بازگشت را ميپيمايند از خود ميپرسند: ديروز آنگونه جهاد كردند و رفتند؛ ما كه مانديم، چگونه جهاد كنيم؟
اين نوشته در شمارة ۳۵ هفتهنامه پنجره منتشر شده است.
اگر از مطلب راضی بودید آنرا برای دوستانتان به اشتراک بگذارید
متن آهنگ لالایی علی زند وکیلی
متن آهنگ آسمان هم زمین میخورد چارتار
متن آهنگ جدید زبر حصین و شایع
متن آهنگ مامی ساری Mommy Sorry اپیکور
متن آهنگ در واز کن عجم باند
متن آهنگ کجایی محسن چاوشی
متن آهنگ معمای شاه سالار عقیلی
متن آهنگ خاک بهزاد لیتو و سیجل
متن آهنگ آدم بدی نبودم علیشمس و مهدی جهانی
متن آهنگ اسمش عشقه مرتضی پاشایی
مسح پا با فرق خونین
متن آهنگ حیف من مجید رستمی
متن آهنگ برگرد دوباره مسعود صادقلو
متن آهنگ ساده تر از اونی که فکر میکردم از رضا صادقی
متن آهنگ رمانتیک امیرعلی زمانی
متن آهنگ یکم راه برو رضا شیری
متن آهنگ برادر پرویز پرستویی
متن آهنگ فرهاد مهدی احمدوند
متن آهنگ بغض یاس و آمین
متن آهنگ عروسک مازیار فلاحی
متن آهنگ حسودیم میشه زانیار
متن آهنگ سردار علی اصحابی