654123654

صمد اسودی چه میدانست که روزگاری این پسرک روستائی ، از یگانه مردان مرد تاریخ خواهدشد.در سال ۱۳۳۹ در خانواده سنتی دیده به جهان گشود.دوران کودکی نوجوانی راکه گذراند ناگهان همه سرخوشی های کودکانه به یک خاطره دور از ذهن تبلور یافت و  باید میرفت برای زندگی اینده برای اینده خود کاری اندیشه ای

یا باید درس بخواند.معلوم نیست چرا  یکباره تصمیم گرفت که یک افسر بلند پایه بشود صمد در وجودش  بالندگی خاصی بود اما خود نمیدانست .چگونه بروز خواهد کرد و تقدیر بر چه خواهد رفت. زندگی انسان به دست تقدیر خویش است به شرطی که فضولانه در کار تقدیر خویش دخالت نکند.

صمد بعد از دوره راهنمائی در ارتش شاهنشاهی ثبت نام و برای یک دوره افسری با رتبه بالا قبول شد. بر خود میبالید و در شوقی بی پایان می غلطید .که افسری با  شنل های  رنگین خواهد شد.در روستاه با کلا و لباس نظامی قدم خواهد زد و خود متمایز از دیگران خواهد بود. ناگهان پدر متوجه میشود و صمد که هنوز  به رشد فکری نرسیده بود به پدر خود گفت مشکلی نیست پدر من میخواهم برای وطنم، ولی پدر او را به طور محرمانه از ظلم ستم شاهی اگاهی داد ، اسودی خود بر ان شد تا در این موضوع تححقیق نماید شاید مصلحتی بود که به این راه کشیده شود . بعد از کلی تحقیق و پرس جو ناگهان خودش را در یک تشکیلات منسجم ضد شاه دید کار از کار گذشته بود شده بود مبارز جوان ، اصلا کجا و چگونه با نام امام اشنای پیدا کرد جوان عاشق پیشه مسجدی شد. دیگر  برای افسر شدن، بر ای بلند شدن قدش بال فیکس نمیرفت انقلاب که شد  لباس سبز سپاه را بر تن کرد  و ناگهان خود را در متن انقلاب پیدا کرد  خودش بود صمد اسودی جنگ که اغاز شد دشمن که به خاک و ارمان های امام هجوم اورد صمد اسودی بی تاب شد  اخه او عاشق امام بود  عشق به امام  عشق به ارمان های امام  عاشورائی شدن

شوقی بی پایان بی تاب بیقرار  پا به عرصه نبرد گذاشت از انجا که خلاقیت های خاصی در وجودش بود. در جبهه ها  در نگاه فرمانده هان جنگ بسیار دیده میشد .

هنوز  یکسالی از جبهه ماندنش نگذشته بود که به فرماندهی گردان ارتقاء یافت  فرمانده  گردان امام حسین  عملیات های زیادی را رهبری کرد در هنگامه عملیات چند توصیه به رزمندگان :

بنده را میشناسید صمد اسودی  فرزند امام مثل خود شما بچه ها، فرمانده گردان امام حسین  لشکر ۲۵ کربلا  ببینید  بچه ها بچه رزمنده ها والله من از شما روحیه میگیرم  این شما هستید که در جنگ دفاع  فرمانده من هستید  خوب اگر شما نباشید  من اینجا کی هستم . هیچی  ولی اگر من نباشم شما خوب هستید و دفاع میکنید  پس شما به من روحیه  میدین

ما برای خدا کار میکنیم برای خدا نه برای خودمان . این یک حقیقت است برای خدا دفاع کردن به انسان قدرت و شوکت میده .همین است که ما پیروزیم همین است که ما در بالاترین خطر ها  راحت اینجا حرف میزنیم . هیچ قدرتی بالا تر از خدا نیست پس من و شما  که خدا را داریم خیلی قدر تمندیم . خوب بچه ها شما تا حالا امداد های بسیاری را دیدید من هم دیدم انشالله که پیروزیم  اگر ما اینجا بخواهیم کوهتاهی کنیم جواب خانواده شهدا را  چه بدیم مراقب باشید مادران شهدا خانواده اسرا و جانبازان به گردن ما حق دارند  ما پیروزیم چون خون پاک دادیم ما امام را داریم عاشورا  کربلا ما خیلی قدرت مندیم

ما همه از خدائیم و روزی به سوی او باتز خواهیم گشت

صمد سودی فرمانده گردان امام حسین بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید یادش گرامی باد .

بزودی  خاطرات جنگ” سردار اسودی “را منتشر خواهیم کرد

غلامعلی نسائی

 

□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید