6121413-N-T

ایستگاه رنگین کمان/
شهید بسیجی تقی علی نجفی
به همراه تقی علی نجفی توی راهرو زندان گشتی زدیم، آمدیم بیرون. توی محوطه کنار پنجره ها، داشتیم قدم می زدیم، ناگهان یکی از منافقین پارج آب سرد را از لای نرده های پنجره، کوبید توی سر تقی علی نجفی، توی آن هوی سرد و سوناک، آب یخ، آخه هر اتاق منافقین، آنجا حاوی یخچال و امکانات رفاهی خیلی خاص داشت.

ایستگاه رنگین کمان/
شهید بسیجی تقی علی نجفی

عصر یک روز سرد زمستانی، در محل بازداشتگاه منافقین خلق، درزندان  بویه سپاه منطقه گرگان، نگهبان بودیم. به همراه تقی علی نجفی توی راهرو زندان گشتی زدیم، آمدیم بیرون. توی محوطه کنار پنجره ها، داشتیم قدم می زدیم، ناگهان یکی از منافقین پارج آب سرد را از لای نرده های پنجره، کوبید توی سر تقی علی نجفی، توی آن هوی سرد و سوناک، آب یخ، آخه هر اتاق منافقین، آنجا حاوی یخچال و امکانات رفاهی خیلی خاص داشت. فقط نامش بازداشتگاه بود. تقی تمام بدنش خیس آب شد، شدت برخورد پارچ فلزی با سرش، نم خون روی پیشانی اش نشست.

دخترک منافق، ایستاده بود پشت پنجره و منتظر برخورد تند تقی بود، شاید هم می خواست داستانی درست کند و طلبکار هم بشود.

تقی دستی به پیشانی اش کشید، چفیه ام را دادم، بست روی نم خون، خیلی خونسرد و آرام، پارچ فلزی را برداشت، دخترک منافق را صدا زد، یک آیه از قران را برای او تلاوت کرد.

دخترک منافق، افتاد به گریه و زاری، بعد ما رفتیم داخل ستاد.

فردای آن روز بچه ها گفتند آن دختر توبه نامه ائی نوشته و می خواهد که تقی او را ببخشد. برگه ائی آورد و گفت برای ام حلال نامه ائی، به همراه یک توصیه بنویسید.

آخرین باری که تقی علی نجفی به جبهه اعزام می شد، شب قبل اش، وقت نماز مغرب توی حسینه بودیم که بلند شد و رفت کنار تصویر امام روی دیوار، عکس امام را بوسید، بعد نشست وسط جمع بچه ها و با صدای بلند شروع کرد به خواندن قران.

وقتی تقی داشت قرآن را می بست، بجای: «صدق الله العلی العظیم»؛ گفت: «شهید تقی علی نجفی»

عملیات بیت المقدس بود، تقی می نشست روی شانه خاکریز آرپیچی را زوم می کرد روی شنی تانک عراقی ها، بسم الله می گفت: یک یاعلی و شلیک می کرد. تقی علی نجفی، فرزند: علی/ محصل/ متولد ۱۳۴۴/ صبح روز «دهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۲» با گلوله مستقیم تانک پرید، پروانه شد، سوی خدا بال کشید و رفت.
یادش در دل ها جاویدان. نامش پایدار.

نویسنده: غلامعلی نسائی
□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید
باز نشر مطالب با ذکر منبع بلامانع است
□ دیاررنج مکتب رنج و صبوری و رهائی…
و شهادت پاداش رنج است.
 همراز پروانه ها باشید