متن آهنگ چرخ و فلک سالار عقیلی

متن آهنگ چرخ و فلک سالار عقیلی

در فصله بارش سنگ همچو آیینه بمان بر جان دشت تشنه بنویس از عطر بهاران
در انتظار فردا شب را سحر کن

با کوله باری از نور از شب گذر کن سر مست و عاشقانه در خود نظر کن

بشکن در قفس را از تن رها شو درمان درد دردمندان را دوا شو
از خود دمی برون آی محو خدا شو

خورشیدی در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است
عاشق شو زیرا عاشق انسان است

خورشیدی در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است
عاشق شو زیرا عاشق انسان است

تکست آهنگ چرخ و فلک سالار عقیلی

دنیا در چشم عاشق نفسیست بی عشق عالم قفسیست

آزاد از بند و دام قفس شو با عشق هم نفس شو
در انتظار فردا شب را سحر کن

با کوله باری از نور از شب گذر کن سر مست و عاشقانه در خود نظر کن
بشکن در قفس را از تن رها شو درمان درد دردمندان را دوا شو
از خود دمی برون آی محو خدا شو

خورشیدی در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است
عاشق شو زیرا عاشق انسان است

خورشیدی در جان تو پنهان است دریا از یاد تو پریشان است
عاشق شو زیرا عاشق انسان است