متن آهنگ لالایی بابایی عرفان شایگر

متن آهنگ عرفان شایگر به نام لالایی بابایی

  پدر جون بلند شو وقت خواب نیست

حتی مادرمم به رفتنت راضی نیست

چقد سرده تنت بابایی فدات بشم

نگو به این زودی میخوای بری از پیشم

پدر جون بلند شو د یه چیزی بگو

دیگه نمیتونم صدات کنم حتی به زور

ببین مادرمم یه گوشه کِز کرده

جای خالیتو توی این خونه حس کرده

الان چند ساله که چشم به راهتم

خدا به تهش رسیدم آخه به کی بگم

نیستی ببینی که همش سرم پایینه

خودمو میزنم به اون راه تا بحث تو میشه

خیلی وقته که اسم یتیم روم بوده

از اون بالا میبینی که چقدر دلم خونه

همه مشکی پوشیدن از کوچیکو بزرگ

خدا جون ببین پدرم چه زود خوابش برد

من امانتت بودم منو به کی سپردی

هیچ وقت نمیرفتی اگه دوستم داشتی

ببین همه اومدن واسه ترحم به من

دارم حلواتو میخورم اینو میفهمی

اینو میفهمی که دارم میمیرم

تا چشم وا کردم به جات عکساتو دیدم

انقد نریزید روش خاک دلم میگیره

نفس نداره بازم بمیره

بعد رفتن تو انگار

امید نمونده واسه من

زندگیم پر غم شده

نه ابن نبود قسمت من

حالا که رفتی اون بالا

یه جا واسه منم بذار

الهی من فدات بشم

فدای اون دو تا چشات

شبای جمعه با چشم خیس

سر خاکت میشینم

متن آهنگ جدید

آرزومه فقط تو خواب

یه بار دستاتو بگیرم

نه این حقم نبود بری و تنهام بذاری

رو این دل خسته ی من با رفتنت پا بذاری

 صدام بزن پدر جون دوباره مثل قدیما

همه رفتن از کنارمون حتی عزیزا

داغت به دلم نشست تو عذات غرقم

تاریکه خونمون خدا بهش بگو برگرده

میگفتی آرزومه پسر تو رو تو لباس داماد ببینمت

تاج سر ولی نیستی کنارم

کنار میاد با این دل پاره پارم

چرا کاری کردی که یتیم بمونم

بیام سر خاکت لالایی بخونم

آخه خیلی وقته ازش سراخی ندارم

از بینمون رفته دیگه نایی ندارم

وقتی پدری دست بچو بگیره

حسودیم میشه اشکام آروم میریزه

پدر جون بلند شو د یه چیزی بگو

از اون نصیحتات بازم بگو

شب عروسیمو کی رو به جات بیارم

توی مشکلام به کی پناه بیارم

وقتی اشتباه می کنم کی نصیحتم کنه

سر خاکت اومدم کی آرومم کنه

میخوان کفنتو واست بدوزن

مثل پروانه دارم تو آتیشت میسوزم

ببین چه قدر مظلوم یه گوشه وایسادم

با لباس مشکلی بهم تسلیت میگن

بابا جون پاشو ببین

غم گره خورد به جون من

هیچ وقت فک نکردم یه روز

واست لالایی بخونم

لالالایی باباجون

آروم و راحت تو بخواب

سر میزارم رو بالش سر میکنم با گریه هام

چشاتو بستی بابا از حالم خبری نداری

نمیدونی با رفتنت داغ دلم میزاری

بابا قلبم مثل دستات پینه زده

ببین مادر جوونم مثل پیر زنه

منو تنها گذاشتی بابا خیلی مردی

اینا چی میگن میگین دیگه بر نمیگردی

چرا گریه میکنی اون که فقط خوابته

چون باباهام قهره بهم جواب نمیده

تنت چرا سرده یه لحظه چشاتو وا

ببین جوونت پیر شه پاشو نگاه کن

بزار یه بار دیگه سرم داد

قربون غیرتت پاشو فریاد بزن

بگو هنوزم مثل قدیما پشتتم

پاشو بابا نزار از  غمت بشکنم

هر جا هم باشی بابا بدون من خاک پاتم

پاشو دورت بگردم پاشو من به جات بخوام

بسه دیگه تمومش کن بازی رو

مادرم دلش شکست دلت راضی شد

این چه عذابی بود خدا مگه

خودت صبرم بده نوکرتم

همیشه آرزو داشت باشه تو خواستگاری

حالا منم که اومدم واسه خاک سپاری

بعد رفتنت بابا لقب یتیمی رومه

کاش بیدارشی بگی بابا همش دروغه

لالایی … لالایی … لالایی